نگاهى به « تفسير من وحى القرآن » علّامه سيد محمد حسين فضل اللّه‏ - صفحه 111

نازل شده است ، ايستا نيستند؛ و سبب نزول ، تنها به عنوان خاستگاه و منشأ اوليه براى آيات به شمار مى رود (ج 1 ، ص 26) .
2 . بر اساس عقيده ايشان آيه هاى قرآن گرچه در يك سير معنايى خاص حركت مى كنند ولى اشاره هايى به معناهايى ديگر نيز براى ما به ارمغان مى آورند؛ از اين ديد كه هر دو معنا از نظر نتايجِ عملى يكسانند ، و يا هر دو معنا يك جهت گيرى دارند؛ اين [رهيابى از يك معنا به معنايى ديگر] معناى تأويل است؛ تأويل در حقيقت كمك گرفتن و يارى جستن از يك معناى حقيقى ، براى بيرون كشيدن يك معناى ديگر است . اين همان عملياتى است كه درباره آيات بسيارى از قرآن صورت گرفته است از جمله در حديثى از امام باقر عليه السلام ؛ ايشان در پاسخ كسى كه معناى آيه: « مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا » (مائدة ، 32) را پرسيده بود فرمودند: منظور آن است كه هر كس [نفسى را] از آتش سوزى يا غرق شدن نجات دهد [آنگونه است] ؛ و آن گاه در پاسخ آن فرد كه مى پرسد: پس آن كس كه نفسى را از گمراهى به هدايت درآورد [چگونه است]؟ پاسخ مى دهند: اين تأويلِ برترِ اين آيه است (ج 1 ، ص 15) .
ايشان كار عمده تفسير خود را اسلوب جديد پردازش و ارائه برداشت هايى نو و مفهوم يابى هايى جديد از آيات مى داند؛ و اظهار اميدوارى مى كند كه اين تفسير سبب شود امت اسلامى ، قرآن را در همه شئون زندگى و اجتماع ، زنده بدارد و زنده بداند و به كار گيرد؛ تا به سعادت اين جهانى و آن جهانى برسد (ج 1 ، ص 27) .

بخش سوم . ديدگاه مفسر درباره برخى مباحث «علوم قرآن»

الف . ديدگاه مفسر درباره : محكم ، متشابه ، ظهر ، بطن و تأويل

مفسر گران قدر در دو جا به اين بحث ها پرداخته است؛ نخست در مقدمه تفسير خويش ، و ديگر در هنگام تفسير آيه 7 از سوره آل عمران . در اين جا ضمن دسته بندىِ مطالب ايشان ، به هر يك از اين چهار ديدگاه مى پردازيم .
مفسران درباره وجود باطن يا بواطن براى قرآن به كشمكش بسيار پرداخته اند :

صفحه از 134