نگاهى به « تفسير من وحى القرآن » علّامه سيد محمد حسين فضل اللّه‏ - صفحه 112

گروهى برآنند كه بطون قرآن در حقيقت همان معانى متعدد الفاظ است. آنان در مقام پاسخ به اين سؤال كه آيا استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا ممكن است يا نه؟ مى گويند : قرآن يك لايه معنايى براى عوام دارد و لايه هايى هم براى خواص . مفسّر ما در مقام نقد اين ديدگاه مى گويد: قرآن براى تمام مردم سخن گفته است و عباراتى مثل : لعلّهم يتفكرون ، لعلهم يتذكرون/ يعقلون ، نشان دهنده آن است كه قرآن مخصوص گروهى مشخص نيست؛ بلكه ظاهر قرآن همان تفكرى است كه خداوند از مردم خواسته است كه آن را بپذيرند ، و در محدوده جزئيّات آن معناى ظاهرى حركت كنند ، اگر چه در سطحِ انديشه و فرهنگ مختلف باشند؛ مانند بسيارى از واژگان عربى كه مردم بر اساس اختلاف فرهنگ هاى خود ، در فهم مدلول هاى آن گوناگونند (ج 1 ، ص 9) .
از سوى ديگر تعدّد معانى مورد نظر از يك كلمه در سياق يك عبارت ، با روش شناخته شده عرب تفاوت دارد؛ و علاوه بر آن باعث گنگ شدن مفهوم جمله و ضربه زدن به بلاغت قرآن و سپس اِخلال در اعجاز فنى بيان قرآن مى شود (ج ، 1 ص 10) .
از آن گذشته ، اين كه قرآن معنايى پنهان داشته باشد كه در سينه راسخان در علم نهفته است چه فايده اى دارد و چه معنا مى دهد؟ اگر پذيرشِ سخن آنان از اين روست كه آنان حجت خدايند و سخنشان در اسرار دين پذيرفته شده است ، ديگر چه نيازى است كه بگوئيم قرآن هم داراى بطونى است تا آن گاه علم امامان به آن بطون را پيش كشيم؟ بلكه همين كه ائمّه بگويند فلان آيه مرادش فلان معناست ، اين قابل قبول است ، اگر چه اين معنا از لفظ به دست نيايد . از اين رو براى توجيه احاديثى كه ائمّه در معناى باطنى قرآن فرموده اند ، نيازى نيست كه قائل شويم كه يك لفظ چندين معنا دارد؛ آن هم در آنِ واحد و در يك جمله (همان) .

حقيقت باطن و يا ظاهر قرآن چيست؟

ايشان معتقد است : باطن قرآن در حقيقت همان مفهوم كلى است كه همه مصاديق آن را شامل مى شود . براى شناخت اين ديدگاه بايد نخست دقت كنيم كه جهت دريافتن احاديث تفسيرىِ وارد شده از ائمّه عليهم السلام بايد با روشى اصولى و علمى پيش رفت. در

صفحه از 134