آنها از معناى ناصحيح دارد؟
ايشان تأويل را باز گرداندن يك چيز به مصدر و حقيقت اصلى آن مى داند. البته نه به گونه تفسيرِ نمادينِ باطنى ، بلكه بر مبناى تفسيرى كه در آن لفظ و معنا با هم متناسب باشد. به بيان ديگر تأويل مى تواند برداشت معنايى از فضاى كلى آيه باشد ، يعنى فضايى كه آيه در آن نازل شده است؛ اين معناى برداشت شده ، از همان ضوابط ، معيار و ملاك هاىِ معناى زمان نزول تبعيت مى كند [شبيه برداشت امام از آيه «فَلْيَنظُرِ الْاءِنسَـنُ إِلَى طَعَامِهِ » (عبس ، 24) ]و احاديث بسيارى كه تأكيد فراوان بر اين نكته دارند كه قرآن مثل شب و روز در جريان است ، به همين حقيقت اشاره دارند (ج 5 ، ص 224) .
ايشان درباره آيات متشابه معتقد است كه اين آيات خفا و پيچيدگى شان از نوع تردد معنا بين حقيقت و مجاز است ، مانند آياتى كه در آنها به استواء خداوند بر عرش و رؤيت پروردگار اشاره شده است (ج 5 ، ص 224) . ايشان مُحكَم بودن آيات قرآن را به اين معنا مى داند كه اگر تمام آيات قران را به گونه اى منسجم و يكسان و يكسو و هماهنگ بنگريم ، هر آيه را مؤيد و هم راستا با ديگر آيات خواهيم يافت ، به گونه اى كه يكى ديگرى را تفسير و تأييد مى كند تا آن جا كه در پايان يك نتيجه قطعى از آن مجموعه آيات به دست مى آيد (ج 5 ، ص 226) .
از سوى ديگر تشابه آيات ، كه در آياتى مثل : «كِتَـبًا مُّتَشَـبِهًا مَّثَانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»(زمر ، 23) بدان اشارت رفته است ، يعنى هم سويى و يك جهتى آيات در راه تبيين حقايق و مطرح كردن معارف است. جلوه كامل اين تشابه در هماهنگى لفظى و معنوى بسيارى از آيات ، و همگونى سطح بلاغت ، و يكسانى دقت معانى قرآن نمودار است به گونه اى كه باز هم بخشى از آن بخشى ديگر را تفسير مى كند (ج 5 ، ص 226) .
ايشان در مقام تفسير اين بخش از آيه 7 سوره آل عمران: «فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ... » مى گويد : اين منحرفان اجمال آغازين آيات متشابه را غنيمت مى شمرند و برآنند كه اين آيات را بر مصاديق مدنظر خود تطبيق دهند و بدانها برگردانند (ج 5 ، ص 228 و 229) .