ابن ميثم او را امام منتظر موعود مى خواند (اختيار مصباح السالكين ، ص 297) ، و حاج ميرزا ابراهيم خويى او را اين چنين معرفى مى كند:
او قائم منتظر آخرالزمان است كه در اخبار و روايات به وى نويد داده شده است (الدرّة النجفية ، ص 177) .
نويسنده فى ظلال نهج البلاغه از قول اكثريت ، او را «مهدى منتظر» مى خواند و با ذكر دليل ، مدعايش را چنين شرح مى دهد:
شكى نيست كه مقصود اوست ، چرا كه احاديث فراوانى از طريق اهل سنت و نيز شيعيان در اين مورد وارد شده است؛ زيرا او رأى و قياس عمل نمى كند و امور را با منافع خاص نمى سنجد بلكه مقياس و معيار در همه زمينه ها نزد او قرآن كريم و عقل سليمى است كه به آن اشاره كرديم؛ به طورى كه اگر همه مردم بر امرى اجماع كنند ـ حال آن كه پشتوانه اى به يكى از اين دو نداشته باشد ، ـ نزد او بدعت و گمراهى شمرده مى شود (ج 2 ، ص 298) .
موسوى در شرح نهج البلاغه خويش به صراحت او را مهدى فرزند امام حسن عسكرى عليه السلام مى خواند كه پيامبر به ظهور او نويد داده است (ج 2 ، ص 409 و 410) .
بى گمان از ديدگاه ژرف نگر شيعه ، بزرگمردى كه قادر است به اذن خداى تعالى شرايط پريشان آخرالزمان را سامان بخشد كسى نيست جز همو كه طبق روايات صريح منقول ، دوازدهمين حقيقت تابناك عالم ، همنام نبى مكرم اسلام و فرزند امام حسن عسكرى عليه السلام است.
نشانه هاى قيام آخر الزمان
اوضاع نابسامان آخرالزمان مقدمات جنگى وحشتناك و ويرانگر را فراهم مى سازد؛ نبردى به غايت خونين و هراس انگيز كه اميرالمؤمنين عليه السلام اين گونه از آن ياد مى كنند: