عابِس بن ابی شَبیب

پرسش :

عابِس بن ابی شَبیب کیست؟



پاسخ :

عابِس بن ابی شبیب شاکری ـ که عابِس بن شَبیب شاکری نیز نامیده شده ـ ، یکی از دلاورترین و کوشاترین یاران امام حسین علیه السلام بوده است .

 وی ، نخستین کسی است که وقتی مسلم علیه السلام ، نامه امام حسین علیه السلام را در خانه مختار برای جمعی از شیعیان کوفه قرائت کرد ، از جا برخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال ، گفت :

 امّا بعد ، من از حال و روز مردم به تو نمی گویم و نمی دانم که در دلِ آنها چه می گذرد و کدام یک از آنها به تو نیرنگ می زنند . به خدا سوگند ، از آنچه در دل خودم می گذرد ، به تو می گویم . به خدا ، هرگاه دعوت کنید ، پاسخ می دهم و در کنار شما ، با دشمنان می جنگم و شمشیرم را در راه شما می زنم تا خدا را دیدار کنم و از این کار ، جز رسیدن به آنچه در پیش خداست ، قصدی ندارم .

 پس از او ، حبیب بن مُظاهر ایستاد و برای یاری امام علیه السلام ، اعلام آمادگی کرد و سخنان این دو نفر ، زمینه را برای بیعت مردم ، فراهم نمود . [۱]

 عابِس ، نامه مسلم به امام علیه السلام را به مکه بُرد [۲] و در صحنه های مختلف نهضت امام حسین علیه السلام ، حضور جدّی داشت . سخنان او هنگام  وداع با امام حسین علیه السلام در روز عاشورا ، حاکی از نهایت ایمان ، ایثار و عشق او به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است . وی خطاب به امام علیه السلام گفت :

 ای ابا عبد اللّه ! چیزی عزیزتر از جانم برای جلوگیری از کشته شدن تو و ستم بر تو ، ندارم. پس بِدرود !

 هنگامی که سپاه دشمن از دلاوری های او به ستوه آمد ، عمر بن سعد ، دستور داد که از هر سو با سنگ به او حمله کنند . عابِس ، با دیدن این صحنه ، چنان به وجد آمد که کلاهْ خودِ خود را از سر برداشت و زره از تن به در کرد و بدون کلاهْ خود و زره ، از سنگ باران دشمن ، استقبال کرد .

 راوی، در بیان شجاعت او می گوید :

 پس از شهادت عابِس ، سرش در دست عدّه ای بود که هر یک از آنها مدّعی بودند او را کشته اند . وقتی دعوای خویش را نزد عمر بن سعد بُردند ، گفت : دعوا نکنید . او را یک نفر ، نکشته است .

 در «زیارت رجبیه» و «زیارت ناحیه مقدّسه» ، آمده است :

 سلام بر عابِس بن شَبیب شاکری !

 

[۱] ر . ك : ج ۴ ص ۷۳ (بخش هفتم / فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او) .

[۲] ر . ك : ج ۴ ص ۱۴۹ (بخش هفتم / فصل چهارم / نامه مسلم به امام عليه السلام براى آمدن به كوفه) . 



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت