انتظار فَرَج در حدیث های حضرت عبدالعظیم
پرسش :
آیا حضرت عبدالعظیم حدیثی در باره انتظار فرج نقل کردهاند؟
پاسخ :
یک. كمال الدين : حدّثنا عليّ بن أحمد بن موسى الدَّقّاق ، قالَ : حدَّثَنا محمّد بن هارون الصّوفي ، قال : حدَّثَنا أبو تُراب عبداللَّه بن موسى الروياني ، قال : حدّثنا عبدالعظيم بن عبداللَّه بن عليّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن عليّ بن أبى طالب عليهم السلام ، قالَ :
دَخَلتُ عَلى سَيِّدى مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ موسى بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبى طالِبٍ عليهم السلام وأنا اُريدُ أن أسأَلَهُ عَنِ القائِمِ، أهُوَ المَهدِيُّ أو غَيرُهُ ؟ فَابتَدَأَنى فَقالَ لى : ... أَفضَلُ أعمالِ شيعَتِنا انتِظارُ الفَرَجِ.ٍّ[۱]
دو. الكافى : عن الحسين بن عليّ العلوى ، عن سهل بن جمهور ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن الحسن بن الحسين العرنى ، عن عليّ بن هاشم ، عن أبيه ، عن أبى جعفر عليه السلام ، قال :
ما ضَرَّ مَن ماتَ مُنتَظِراً لِأَمرِنا ألّا يَموتَ فى وَسَطِ فُسطاطِ المَهدِىِّ وعَسكَرِهِ! [۲]
ترجمه حديث اول
حضرت عبد العظيم عليه السلام : خدمت امام جواد عليه السلام رسيدم و قصد داشتم كه از ايشان در باره «قائم» بپرسم كه آيا او مهدى است يا ديگرى ؟ قبل از اين كه موضوع سؤال را مطرح كنم ، ايشان خود آغاز به سخن نمود و فرمود : «... بهترين اعمال شيعيان ما، انتظار فَرَج است» .
ترجمه حديث دوم
حضرت عبد العظيم عليه السلام - به سند خود - : امام باقر عليه السلام فرمود : «كسى كه در انتظار فرا رسيدن دوران ما بميرد ، نمردن در خيمه هاى مهدى عليه السلام و لشكرگاه او برايش زيانبار نيست» .
شرح
احاديث فراوانى در باره اهمّيت و ارزش «انتظار فَرَج» از اهل بيت عليهم السلام نقل شده است، از جمله اين دو حديث كه حضرت عبد العظيم عليه السلام در سلسله سند آنها قرار دارد. بر اساس حديث اوّل، فضيلت انتظار فَرَج، برابر است با فضيلت همراهى با امام عصر عليه السلام هنگام قيام ايشان براى تشكيل حكومت جهانى اسلام، و طبق حديث دوم، در عصر غيبت، هيچ عملى به اندازه انتظار فَرَج، ارزش ندارد.
با ملاحظه اين احاديث، اين پرسش پيش مى آيد كه: انتظار فَرَج، يعنى چه؟ و كدام منتظر ، اين همه فضيلت دارد؟
آنچه در زندگى بسيارى از كسانى كه خود را «منتظر» تصوّر مى كنند ديده مى شود، اين است كه انتظار دارند امام زمان ظهور كند و با اعجاز الهى، متكبّران را از بين ببرد و رفاه، آسايش و عدالت را در جهان بگسترد و بعد به آنها بگويد: «بفرماييد! سفره آماده است!»، همان طور كه بنى اسرائيل به موسى عليه السلام گفتند: ( تو و خدايت برويد و با دشمنان بجنگيد . ما اين جا نشسته ايم ).[۳]
اين نوع انتظار، انتظار واقعى نيست؛ بلكه اصلاً انتظار نيست. انتظار، يعنى چشم به راه بودن، و چشم به راه بودن هر كس، متناسب با رهاورد اوست. رهاورد امام عصر عليه السلام، قيام براى بر پا داشتن ارزش هاى انسانى و در رأس آنها، عدالت اجتماعى است . بنا بر اين، انتظار واقعى، به معناى آمادگى براى همراهى با امام عصر عليه السلام در گسترش توحيد و حاكميت اسلام بر جهان است .
براى شناخت منتظران واقعى ، بايد ديد مقتضاى آمادگى براى همراهى با امام عصر عليه السلام در گسترش توحيد و حاكميت جهانى اسلام چيست ؟
وظيفه منتظران حقيقى
مقتضاى انتظار حقيقى، زمينه سازى فرهنگى براى جهانى شدن اسلام به رهبرى امام مهدى عليه السلام است؛ زيرا انقلاب مهدوى، بزرگ ترين انقلاب فرهنگى در جهان است، و هنگامى امام زمان عليه السلام ظهور خواهد كرد كه زمينه براى چنين تحوّل بزرگى فراهم باشد . بنا بر اين، نخستين مسئله در زمينه سازى جهت برقرارى حكومت مهدوى، يافتن راه هاى گسترش فرهنگ اهل بيت عليهم السلام در جهان است، كه خوش بختانه آنان خود، اين راه ها را نشان داده اند . اين راه ها عبارت اند از:
۱ . انتقال معارف اهل بيت عليهم السلام به جهانيان
نخستين راه گسترش فرهنگ اهل بيت عليهم السلام، انتقال معارف اين خاندان در زمينه هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى به جهانيان است. عبد السلام بن صالح هروى مى گويد: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبداً أحيا اَمرَنا ؛ رحمت خدا بر آن بنده اى كه امر ما را زنده كند!» . گفتم: چگونه امر شما را زنده كند ؟ فرمود:
يَتَعَلَّمُ عُلومَنا و يُعَلِّمُهَا النّاسَ ؛ فَإنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لَا تَّبَعونا .
علوم ما را فرا گيرد و به مردم بياموزد؛ زيرا اگر مردم زيبايى هاى سخن ما را بدانند، از ما پيروى مى كنند .[۴]
اين سخن، به روشنى نشان مى دهد كه اصلى ترين راه براى زنده كردن امر اهل بيت عليهم السلام - كه همان حاكميت سياسى آنان است - ، آشنا كردن مردم جهان با سخنان زيبا و منطقى اين خاندان است . هر چه مردم جهان با معارف نورانى اهل بيت عليهم السلام بيشتر آشنا شوند، گرايش آنان بيشتر مى گردد و زمينه حاكميت سياسى آنان بيشتر فراهم مى شود.
۲ . تبليغ عملى
دومين اقدام اساسى براى گسترش فرهنگ اهل بيت عليهم السلام، تبليغ عملى است . در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه به پيروان خود، توصيه فرمود كه خاموش و بدون سخن، مردم را به مكتب اهل بيت عليهم السلام دعوت كنند[۵] و وقتى از ايشان پرسيدند كه چگونه مى شود بدون سخن، مردم به خاندان دعوت شوند، فرمود:
تَعمَلونَ ما أمَرناكُم بِهِ مِنَ العَمَلِ بِطاعَةِ اللَّهِ ، وتَتَناهَونَ عَمّا نَهَيناكُم عَنهُ مِنِ ارتِكابِ مَحارِمِ اللَّهِ ، وتُعامِلونَ النّاسَ بِالصِّدقِ وَالعَدلِ ، وتُؤَدّونَ الأَمانَةَ ، وتَأمُرونَ بِالمَعروفِ ، وتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ، ولا يَطَّلِعُ النّاسُ مِنكُم إلّا عَلى خَيرٍ ؛ فَإِذا رَأَوا ما أنتُم عَلَيهِ قالوا : هؤُلاءِ الفُلانِيَّةُ ، رَحِمَ اللَّهُ فُلاناً ما كانَ أحسَنَ ما يُؤَدِّبُ أصحابَهُ ! وعَلِموا فَضلَ ما كانَ عِندَنا فَسارَعوا إلَيهِ .
أشهَدُ عَلى أبى ؛ مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ - رِضوانُ اللَّهِ عَلَيهِ ورَحمَتُهُ وبَرَكاتُهُ - لَقَد سَمِعتُهُ يَقولُ : كانَ أولِياؤُنا وشيعَتُنا فى ما مَضى خَيرَ مَن كانوا فيهِ ؛ إن كانَ إمامُ مَسجِدٍ فِى الحَيِّ كانَ مِنهُم ، وإن كانَ مُؤَذِّنٌ فِى القَبيلَةِ كانَ مِنهُم ، وإن كانَ صاحِبُ وَديعَةٍ كانَ مِنهُم ، وإن كانَ صاحِبُ أمانَةٍ كانَ مِنهُم ، وإن كانَ عالِمٌ مِنَ النّاسِ يَقصُدونَهُ لِدينِهِم ومَصالِحِ اُمورِهِم كانَ مِنهُم . فَكونوا أنتُم كَذلِكَ ؛ حَبِّبونا إلَى النّاسِ ، ولا تُبَغِّضونا إلَيهِم .
به دستورى كه در طاعت از خداوند داده ايم ، عمل كنيد ، از انجام دادن حرام هاى خداوند - كه از آنها نهيتان كرده ايم - ، اجتناب كنيد ، با مردم با راستى و عدالت رفتار كنيد ، امانت را ادا نماييد ، امر به معروف و نهى از منكر كنيد و مردم ، از شما جز خوبى سراغ نداشته باشند ، كه اگر شما را بر اين حال ببينند ، خواهند گفت : "اينها پيرو فلانى هستند . خداوند ، فلانى را رحمت كند كه چه قدر خوب يارانش را فرهيخته كرده است!" و ارزش آنچه را كه نزد ماست ، مى شناسند و به سوى آن، شتاب خواهند كرد . من شهادت مى دهم كه از پدرم (باقر عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود : دوستان و شيعيان ما در گذشته ، بهترين مردم دوران خود بودند . اگر در قبيله اى، امامى بود ، از ايشان بود . اگر در قبيله اى مؤذّنى بود ، از ميان آنان بود . اگر نگاه دارنده سپرده اى [از مال مردم ]بود ، از آنان بود و اگر عالمى در ميان مردم بود كه براى دين و مصلحتِ كارشان، به او مراجعه مى كردند ، از ايشان بود. شما نيز چنين باشيد . ما را در نظر مردم، محبوب كنيد و در نظرشان، مبغوض نسازيد . [۶]
[۱] كمال الدين : ص ۳۷۷ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۱۵۶ ح ۱ .
[۲] الكافى : ج ۱ ص ۳۷۲ ح ۶ .
[۳] (فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَتِلَآ إِنَّا هَهُنَا قَعِدُونَ ) (مائده : آيه ۲۴) .
[۴] معانى الأخبار: ص ۱۸۰ ح ۱.
[۵] «و أن تَكونوا لَنا دُعاةً صامِتين». (دعائم الإسلام ، ج۱ ص۵۶) .
[۶] دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۵۷ .
بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت