ض . فلسفه علوم حديث
از كارهاى ديگرى كه در حوزه علوم حديثْ جدا جاى آن خالى است ، پژوهش در فلسفه علوم حديث است ؛ به اين بيان كه نگاهى بيرونى به علوم حديث و تقسيمات آن داشته باشيم و حد و مرزهايش را در فضاى بالاترى مشخص كنيم ؛ مثلاً جايگاه درايه ، فقه الحديث ، سند ، سازماندهى رشته هاى حديثى و . . . را با كمك فلسفه علوم حديث مى توان تعيين كرد .
بررسى علوم حديث در گذشته ، حال و آينده و اين كه تقسيمات علوم حديث از چه زمانى آغاز شده است ، تطوّرات آنچه بوده است و در آينده علوم حديث را چگونه بايد تقسيم بندى كرد ، از مباحثى است كه مى توان در اين بخش به آن پرداخت .
با نگاه به گذشته مشاهده مى شود كه دانش هاى حديثى پيشين با اين عنوان ها آغاز شده است : علم رجال حديث ، علم جرح و تعديل ، علم مختلَف الحديث و علم غريب الحديث . پس از گسترش اين مباحث ، وقتى كه به دوره دوم مى رسيم ، مى بينيم كه در ميان اهل سنّت ، اين حركتْ نضج مى گيرد و گسترده مى شود ؛ اما در شيعه خلأى كامل در اين دوره احساس مى شود . دوره سوم كه از قرن دهم در شيعه آغاز مى شود علوم حديث تعريف شده و مقدارى حد و مرز مى يابد . الان نيز وضعيت علوم حديث به مرحله اى رسيده كه بايد به صورتى جدّى گذشته را نگاه كنيم و به تعريف و تقسيم بندى جديدى از «علوم حديث» برسيم .
به همين منظور ، طى مقاله اى كه در شماره شانزدهم فصل نامه «علوم حديث» نوشته ام ، چنين پيشنهاد شده است كه دانش هاى حديثى را بايد در اين چند رشته مطرح كنيم : تاريخ حديث ، فلسفه علوم حديث ، دانش هاى نظرى حديث ، دانش هاى تطبيقى حديث و دانش هاى مُعين . در رشته تاريخ حديث ، از تطوّرات بحث مى شود . در رشته فلسفه علوم حديث ، رابطه قرآن و حديث ، رابطه حديث و