گرديده ؛ به طورى كه در يك شمارش اوليه حدود هشتاد رساله و كتاب به ائمه عليهم السلامنسبت داده شده است . از سوى ديگر ، مرحوم آيه اللّه سيّد ابوالقاسم خويى گفته است : از زمان حسن بن محبوب تا زمان نجاشى (قرن پنجم) يكصد كتاب رجالى نوشته شده است .
آمار ياد شده نشان مى دهد كه در عصر حضور تا اوايل قرن پنجم ، حدود 570 اثر وجود داشته است . پرسش اصلى در اين جا اين است كه از ميان اين آثار ، چه ميزان باقى مانده و در دست ماست؟ در پاسخ بايد گفت : از ميان يكصد كتاب رجالى تنها كتاب «رجال البرقى» بر جاى مانده است . «رجال ابن عقده » را هم شيخ طوسى (ره) ضمن اصحاب امام صادق عليه السلام آورده است . از چهار صد اصل حديثى نيز تنها نام 123 اصل با تلاش محققانْ استخراج شده است كه از اين تعداد ، شانزده اصل با نام «الأصول الستة عشر » چاپ گرديده است و بالاخره از هفتاد ـ هشتاد اثرى كه به ائمه نسبت داده شده اند ، اندكى به ياد گار مانده است كه مى توان از : رساله حقوق امام سجاد عليه السلام ، مناسك الحج ، تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام ، مصباح الشريعة ، برخى نامه هاى منسوب به حضرت على عليه السلام و موارد اندك ديگر نام برد . بنابراين از مجموعه 570 يا 580 اثر ، فقط حدود سى اثر بر جاى مانده است كه بازسازى بقيه اين متون ، تلاش عمده و بسيار جدّى را مى طلبد .
از كارهايى كه امروزه در ساير فرقه هاى اسلامى رواج دارد و ديگران هم در حوزه هاى تاريخ و همانند آن دنبال مى كنند ، بازسازى متون اوليه است . مثلاً براى بازسازى متون و كتاب هايى كه طبرى بر آنها تكيه كرده و باقى نمانده است ، منابع و كتاب هاى عصر طبرى را نگاه مى كنند و از اين ميان تا حدى به آن متن مفقود كه مثلاً نام آن در فهرست ابن نديم آمده است ، نزديك مى شوند . پس از پيمودن اين راه به اين نتيجه مى رسند كه طبرى از اين منابع ، استفاده هاى بسيارى كرده است . استخراج اين استفاده ها و عرضه نظام مند آنها را «بازسازى متون» مى گويند . اين كار در ميان اهل