دلایل بهره نبردن از منابع متأخّر در عاشوراپژوهی

پرسش :

چرا هنگام گزارش حادثه عاشورا، از کتاب های متأخر استفاده نشود؟



پاسخ :

۱ . ارائه مستند واقعه عاشورا

برای ارائه تاریخ معتبر و مستند از زندگی امام حسین(ع) بویژه واقعه عاشور، بهره گیری از كهن ترین منابع (یعنی منابع قرن اوّل تا هفتم و بعضا تا قرن نهم هجری) لازم است . بر این اساس ، گزارش هایی كه در منابع بعدی آمده اند و ریشه در منابع اصلی و كهن ندارند ، مورد استناد قرار نگیرند .

البتّه این سخن ، بِدان معنا نیست كه هر چه در منابع كهن وجود دارد ، معتبر است ؛ بلكه مقصود ، این است كه مطالب منابع جدیدی كه ریشه در مصادر اصلی ندارند ، اساسا قابل استناد نیستند ، و گر نه ، اعتبار مطالب منابع كهن و قابل استناد نیز منوط به ارزیابی های لازم است.

۲ . عدم نیاز به گزارش مُتفرّدات منابع متأخّر

تاریخ عاشورا ، بیش از هر موضوع دیگری ، دارای منابع معتبر و قابل استناد است و اصولاً نیازی به گزارش های منابع غیر قابل استناد ، نیست .[۱]

۳ . تمایز روشن گزارش های منابع كهن و منابع جدید

این نكته ، تنبّه آفرین است كه گزارش منابع كهن تا قرن نهم در باره واقعه عاشورا ، تفاوت و تمایز روشنی با گزارش كتاب های سده های پس از آن دارد ، از جمله این كه :

الف ـ در منابع سده های اخیر ، صدها بلكه هزارها گزارش نو دیده می شوند كه در منابع كهن ، اثری از آنها نیست .

ب ـ شیوه ای كه منابع ضعیفِ سده های اخیر[۲]برای گزارش واقعه عاشورا انتخاب كرده اند ، شیوه داستان سرایی به جای نقل مستندِ تاریخی است . از این رو ، گزارش های كوتاهِ منابع اصلی ، در این گونه كتاب ها ، به داستان هایی بلند با جزئیات فراوان ، تبدیل شده اند .

ج ـ بسیاری از منابع یاد شده ، برای تحریك عواطف مردم ، حتّی تا مرز نادیده گرفتن عزّت و كرامت خاندان رسالت ، پیش رفته اند .

نكته قابل توجّه

ممكن است در دفاع از گزارش های منابع سده های اخیر ، گفته شود : نبودن این گزارش ها در منابع اصلی فعلی ، دلیل مستند نبودن آنها نیست ؛ زیرا ممكن است تهیه كنندگان آنها به منابعی دسترس داشته اند كه نزد آنها معتبر بوده ؛ امّا به دست ما نرسیده است .

پاسخ این سخن ، این است كه : اوّلاً ، هیچ یك از نویسندگان كتاب های ضعیف مشهور ، ادّعا نكرده اند كه به نسخه ای معتبر دسترس داشته اند كه دیگران از آن بی بهره بوده اند و معمولاً گزارش های آنان ، مستند نیست ، وگاه گزارش های خود را مستند به كتاب هایی نظیرِ خود كرده اند (كه بعضا همین استنادها هم نادرست است) .[۳]

ثانیا ، این گونه كتاب ها، در پاره ای از موارد ، گزارش های خود را به منابع معتبر ، مستند می كنند ؛ امّا با مراجعه به منابع یاد شده ، مشخّص می شود كه استناد آنها اشتباه است .[۴]


[۱]ر . ك : ج ۱ ص ۵۱ (درآمد / كتاب شناسى تاريخ عاشورا وعزادارى امام حسين عليه السلام ) .

[۲]ر . ك : ج ۱ ص ۹۱ (درآمد / منابع غير قابل استناد) .

[۳]مانند ماجراى ترك صحنه كربلا توسّط برخى ياران امام عليه السلام در شب عاشورا كه الدمعة الساكبة (ج ۴ ص ۲۷۱) از كتاب نور العين نقل مى كند ؛ ولى در اين كتاب ، يافت نشد و يا به احتضار افتادن امام عليه السلام هنگام ميدان رفتن على اكبر كه معالى السبطين (ج ۱ ص ۲۵۴) از شيخ جعفر شوشترى نقل مى كند كه در كتاب هاى وى ، يافت نشد و يا سه شعبه بودن تيرى كه به على اصغر اصابت كرد كه تذكرة الشهداء (ص ۲۱۸) از مقتل منسوب به ابو مخنف نقل مى كند و در آن پيدا نشد .

[۴]مانند ماجراى هلال بن نافِع در شب عاشورا ، كه كتاب الدمعة الساكبة (ج ۴ ص ۲۷۲) به شيخ مفيد رحمه الله نسبت مى دهد ؛ ولى در هيچ يك از كتاب هاى مفيد و غير او از قدما ، چنين مطلبى نيامده است .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت