دفاع از زيارت عاشورا - صفحه 34

ثانياً، آن کلام در صورتي پذيرفتني است که طريق ياد شده به روايت احمد بن محمد بن يحيي منحصر باشد؛ در صورتي که چنين نيست، بلکه آن کتاب‌ها به خاطر طريق صحيح ديگري مورد اعتماد واقع شده‌اند که طريق اول است و به احمد بن محمد بن عيسي منتهي مي‌شود و شايد ذکر طريق ديگر، تنها به خاطر تأييد باشد. ۱
دو ايراد آية الله خويي رحمة الله قابل تأمل و بررسي است.

ايراد اول

در باره ايراد اول بايد گفت که اعتماد به روايت، از توثيق راويان خبر مي‌دهد. پس اعتماد به روايات، بدون وثوق راوي صحيح نيست، مگر آن که خلافش ثابت شود که اعتماد بر اساس اصالت العدالة باشد. و اين، اِخبار از سوي اصحاب ما و از سوي ابن نوح است که راوياني را که نامشان در اين دو طريق ذکر شده، توثيق کرده است.
ظاهر از تعويل و اعتماد، توثيق است و احتمال اين که اعتماد بر اصالت العدالة مبتني باشد نه توثيق، حرفي غير قابل اعتناست؛ مادامي که علمي نسبت به آن وجود ندارد و شکي نيست که چنين علمي، در اين مورد، منتفي است.
و نيز ظاهر از توثيق، اعتماد مبتني بر حس و يا حدس نزديک به حس است، نه اعتماد بر حدس و اجتهاد؛ چنان که آية الله خويي، خود در مقدمه کتابش گفته است؛ آنجا که مي‌گويد:
گفتيم که اين احتمال، پس از اقامه سيره بر حجيت خبر ثقه، در جايي که نمي‌دانيم که از حدس ناشي شده باشد، غير قابل اعتناست و ترديدي نيست که احتمال وجود حس در راويات ايشان، و لو از جهت نقل بزرگي از بزرگي ديگر و ثقه‌اي از ثقه ديگر، با دريافت وجداني، موجود است. ۲
آري، اگر فهميديم که اعتماد شخص بر يک راوي مبتني بر اصالت العدالة است، اعتماد و تعويل او را نمي‌پذيريم. اما در اين مسأله کجا چنين علمي وجود دارد؟
چرا اين‌گونه نباشد، در حالي که توثيقات زيادي از پيشينيان ـ رحمهم الله ـ در کتاب‌هاي فهرست و رجال و تراجمي که در دست ماست، وجود دارد... تعداد کتاب‌هاي قدما در توثيق و تجريح تا زمان شيخ طوسي به صد و اندي کتاب مي‌رسد؛ آن‌گونه که از کلام شيخ طوسي و نجاشي ـ رحمهم الله ـ هويداست.
اگر روش قدما (يا اکثر آنها) اعتماد بر اصالت العدالة در تعويل و اعتماد بود، قدما به اين تعداد زياد کتاب توثيق و تجريح نمي‌نوشتند. چه نيازي به اين تلاش گسترده براي توثيق بود؟
شيخ طوسي، در آخر فصل «في ذکر خبر واحد» کتاب العدة، مي‌گويد:
همچنين، از جمله چيزهايي که بر صحت باور ما دلالت دارد، اين که ما دريافتيم که طايفه، ميان رجال نقل کننده اين روايات، تمييز داده‌اند و ثقات آنها را توثيق کرده و ضعفا را تضعيف

1.. معجم الرجال، ج۲، ص۳۲۹.

2.. همان، ج۱۶، ص۷۰.

صفحه از 46