دفاع از زيارت عاشورا - صفحه 39

اما روايت نخعي که شيخ براي زيارت عاشورا روايت کرد، يعني روايت صفوان بن مهران جمال به صحت روايت علقمه گواهي مي‌دهد. سيف بن عميره مي‌گويد که صفوان زيارتي را که علقمة بن محمد حضرمي از امام باقر عليه السلام در روز عاشورا روايت کرده بود، درخواست کرد.
و اين سخن بر صحت روايت علقمه در اين سند دلالت دارد و اشکالي در بقيه رجال سند و نيز در طريق شيخ طوسي به محمد بن اسماعيل بن بزيع وجود ندارد.
بلي، اين روايتي را که شيخ طوسي در المصباح از محمد بن خالد طيالسي، از سيف بن عميره، به نقل از صفوان نقل کرده، بر جلالت شأن علقمة بن محمد دلالت مي‌کند. در آخر روايت آمده است که: صفوان وقتي براي ايشان دعاي پس از زيارت را خواند، سيف بن عميره به او گفت: علقمة بن محمد حضرمي اين دعا را به نقل از امام باقر عليه السلام، به ما ارائه نکرد، او فقط زيارت را به ما داد. صفوان گفت: همراه آقايم امام صادق عليه السلام وارد شدم... .
مثل اين است که سيف بن عميره به صفوان مي‌گويد اگر اين دعا بعد از زيارت وارد شده بود، علقمه آن را براي ما نقل مي‌کرد. و اين مطلب بر درجه بالايي از وثوق سيف بن عميره نسبت به علقمه دلالت دارد. پس از آن، صفوان بازگو مي‌کند که اين دعا را خودش از امام صادق عليه السلام شنيده است.
هر طور که باشد، اعتبار روايت طيالسي به اعتبار سند دوم ـ که شيخ طوسي در المصباح براي زيارت عاشورا و دعاي زيارت ذکر کرده است ـ مي‌انجامد.

فصل دوم. روش دوم براي تصحيح زيارت عاشورا

در مقدمه اين مقاله نوشتيم که براي تصحيح زيارت عاشورا از دو روش استفاده خواهد شد:
روش اول. اثبات اعتبار سند روايت به قدر امکان. براي اين روايت، پنج طريق به امام باقر و امام صادق عليهما السلام ذکر شده است که ما اعتبار روايت شيخ طوسي از محمد بن خالد طيالسي را ثابت کرديم.
روش دوم. اثبات درستي روايت به وسيله قرينه‌هاي موجود در اِسناد آن؛ حتي بر فرض عدم ثبوت اعتبار راويان. ميان نفي اعتبار راويان و صدق روايت منافاتي نيست.
تفاوت ميان اين دو روش اين است که ما در روش اول از وثاقت و اعتبار راويان سخن مي‌گوييم و در روش دوم، از درستي روايت.
اکنون از روش دوم براي تصحيح زيارت عاشورا سخن خواهيم گفت.

استبعاد

پيش از آن که به روش دوم بپردازيم، از آن رو که ما در اين شيوه از کلمه «استبعاد»، به صورت مکرر، استفاده مي‌کنيم، ناگزيريم که ابتدا اين کلمه را توضيح دهيم و از رابطه آن را با اطمينان سخن بگوييم.
اطمينان حالتي دروني است که با علم، همجوار است و عقلا با آن مانند علم رفتار مي‌کنند. و از آنجا که شارع اين اعتبار عقلايي را باطل نشمرده، اطمينان نيز، چون علم، حجت است و هر چه بر علم مترتب است، بر آن نيز مترتب است؛ همچون حجيت. معناي اطمينان، تمايل دروني به ثبوت يک
چيز است.

صفحه از 46