استبعاد بر خلاف آن است و به معناي تمايل دروني به دور شدن احتمال خلاف تا مرز صفر است؛ بهگونهاي که عقلا به آن اهميتي ندهند و آن را در مقام عمل، به هيچ انگارند. اين دو، دو روي يک قضيهاند؛ يعني اطمينان، تمايل دروني به ثبوت يک چيز است و استبعاد، تمايل دروني به از بين رفتن احتمال خلاف است و اين دو با هم ملازماند.
هنگامي که ما به ساختمان مستحکم و قوي بنياني وارد ميشويم، به امنيت و سلامت در بنا تا حدود همجوار با علم مطمئن ميشويم و پيشامد خطر را تا حدود نزديک به صفر دور ميشماريم؛ بنا بر حساب احتمالات که حسابي علمي و عقلايي است و عقلا براي آن اثري ايجابي و يا سلبي قايلاند.
اشکالي نيست در اين که تمايل به منتفي بودن احتمال خلاف با حالت علم به انتفا متفاوت است، اما عقلا با آن همچون علم به انتفاي احتمال خلاف رفتار ميکنند و آن به معناي هيچ انگاري احتمال خلاف در مقام عمل است و هر کدام از آن دو نزد عقلا و نيز شارع حجت هستند.
در باره حجيت عقلايي بايد گفت که عقلا با آنها همچون علم به ثبوت و علم به منتفي بودن
احتمال خلاف رفتار ميکنند. و در باره حجيت آن نزد شارع بايد گفت که شارع اين اعتبار عقلايي را
در خصوص اطمينان و استبعاد، بياثر نساخته است و عدم الغا در مانند اين موارد، به معناي امضاست. پس آنها نزد شارع به مثابه علماند و هر اثري که براي علم برقرار باشد، براي اطمينان و استبعاد نيز برقرار است.
تعيين موضوع بحث
ما در برابر يک مسأله فقهي قرار نداريم و زيارت عاشورا حکم فقهي نيست و نيز مسألهاي اعتقادي نيز محسوب نميشود. اگر مسألهاي اعتقادي بود، خبر واحد براي ما سودي نداشت، مگر هنگامي که با قرينههايي که سبب قطع يا اطمينان ميشوند، همراه باشد.
ما درصدد آن نيستيم که اين زيارت را عيناً همان متن صادر شده از امام باقر عليه السلام معرفي کنيم؛ زيرا کم يا زياد شدن يک کلمه يا جمله خللي به زيارت وارد نميسازد و با آن نيز زيارت، حاصل است؛ همانگونه که در صورت اختلاف نسخهها در ساير زيارتها و دعاها نيز چنين است. و اين زياده يا نقصان مانع از آن نيست که ما خداي را با آن دعا بخوانيم و يا معصومان( را با آن زيارت کنيم؛ تا جايي که آن زياده ما را در بدعت و يا مخالفت با کتاب و سنت وارد نسازد و اين کاستي در هدف از زيادت اخلالي وارد نسازد. در زيارت عاشورا هيچ کدام از آنها نيست و مسأله لعن نيز در متني که ابن قولويه( روايت کرده، وجود ندارد و مشکل لعنهايي را که در المصباح وارد شده، نويسنده به روش ديگري ـ که همان تتبع در نسخههاي خطي آن کتاب و نيافتن آن جمله است ـ چارهسازي کرده است.
بنا بر اين، مسأله مهم براي ما در اين بحث، آن است که بدانيم آيا متن زيارتي که در کامل الزيارات و مصباح المتهجد وارد شده، مجعول است يا نه؟ براي دانستن اين مسأله ناگزيريم اشخاصي را که ممکن است به جعل و وضع متهم شده باشند، از شمار کساني که نامشان در اسناد اين روايت نزد ابن قولويه و شيخ طوسي رحمة الله وارد شده است، جدا کنيم.