اما ساير احتمالات، بسيار ضعيف است، يا اين که سرانجام کارشان به يکي از دو احتمال - که حکمشان را بيان کرديم - منتهي ميشوند و حکم آنها استبعاد بود که به معناي از بين رفتن احتمال خلاف نزد عقلا و شرع است.
ما از اين روايات درصدد اثبات مسأله فقهي نيستيم و نميخواهيم مسألهاي اعتقادي را به اثبات برسانيم. ميدانيم که مسائل اعتقادي با خبر واحد ثابت نميشود، مگر آن که با قرينههايي اطمينان بخش به درستي روايت همراه باشد.
مقصود ما از اثبات اين روايات اين نيست که وجود زياده يا کاستي را نفي کنيم. زياده يا نقصان زياني به ادعيه و زيارات نميرساند؛ مادامي که در مقصود از زيارت اخلالي وارد نسازد و به بدعت يا کاري مخالف قرآن و سنت منجر نشود.
چه بسا زياده و اختلاف نسخههايي که در متون و ادعيه و زيارات نزد ما وجود دارد، ولي با اين حال، ما با آنها به عبادت خدا ميپردازيم و به خدا نزديک ميشويم.
کاستيها و زيادههاي موجود در نسخههاي زيارت عاشورا ميان روايت ابن قولويه در کامل الزيارات و سه روايت شيخ طوسي در المصباح از اين قبيل نيست، جز لعن پنج نفر در متن المصباح که آن هم در روايتي که ابن قولويه در کامل الزيارات نقل کرده، به چشم نميخورد.
مؤلف کتاب هم که ثابت کرده که اين فقره در نسخه اصلي کتابهاي المصباح الکبير و المصباح الصغير وجود ندارد و آن هم بعدها به المصباح اضافه شده است. نويسنده در اين باره تلاش گستردهاي کرده و نسخههاي خطي بسياري از اين کتاب را ديده و اين فقره را در آن نيافته و به صورت علمي به اين نتيجه رسيده است.
بنا بر اين، مقصود از اين پژوهشهاي سندي، براي اين نصوص، اين است که ثابت شود اين متون به تمامي، ساختگي نيستند؛ نه همچون زيارت مفجعه، دعاي حُبّي و دعاي کنز العرش که شيخ عباس قمي( در مفاتيح الجنان از تلخيهاي اين دعا و زيارتسازيها شکايت کرده است.
وقتي که ماجرا بدينگونه است، پس برخي از دلايلي که ما ذکر کرديم، براي اطمينان از متني که علقمه و ديگر اصحاب براي زيارت امام حسين در روز عاشورا نقل کردهاند، کافي به نظر ميرسد. امام باقر عليه السلام، و بلکه امام صادق عليه السلام نيز اين زيارت را به اصحاب و شيعيانشان القا و املا کردهاند و اين زيارت، تقلبي و ساختگي و جعلي نيست.
آري، در برخي از نوشتههاي محقق معاصر مرحوم شيخ محمد تقي شوشتري ـ که الان در خاطرم نيست که کجا بود ـ ديدهام که آن عالم پژوهشگر قايل به توقف در خصوص ثوابي شده که علقمة بن محمد حضرمي براي زيارت عاشورا روايت کرده است. من نيز با او در اين توقف هم عقيدهام. اما اين توقف به معناي تشکيک در متن زيارت نيست.
اگر چه نويسنده محترم فصلي را در کتاب به مناقشه در شهرت زيارت ـ که برخي براي اثبات صحت زيارت بدان استناد ميکنند ـ اختصاص داده است، اما ثابت است که اين زيارت به شکل گستردهاي در ميان مؤمنان شايع است و آنها آن را از نسلي به نسل ديگر رساندهاند و علماي طايفه بر آن مواظبت