چهارم. شايد مراد از دسته اول، اخباري باشد که در ضمن خبر به آنها به حکمتشان نيز تصريح ميشود و در آنها بدا رخ نميدهد؛ زيرا وقوع بدا در آنها موجب تکذيب ائمه عليهم السلام است. ۱
3. اختلاف سطح مخاطبان
يکي از مسائلي که در روش مواجهه ائمه عليهم السلام با مخاطبان خود مشهود است، توجه به اختلاف سطح آنان است؛ خواه از لحاظ فهم و درک آنان يا تفاوتهاي جسمي و ساير شرايط آنان. در روايات آمده است:
انا أمرنا معاشر الانبيا ان نکلّم الناس علي قدر عقولهم.۲
مجلسي، چه در شرح احاديث و چه در حل تعارض روايات، در بحار الأنوار به اين مهم توجه داشته است؛ به عنوان نمونه در حديثي ابوحمزه ثمالي از امام سجاد( پرسيده است که چرا حق تعالي خود را از خلق خود محجوب کرده است. آنگاه امام( پاسخ داده است که... اگر ايشان به خداي ـ عزوجل ـ مينگريستند، از هيبت الهي نميهراسيدند و او را بزرگ نميشمردند؛ مانند آن که يکي از شما هر گاه براي نخستين بار به بيت الله الحرام بنگرد، آن را بزرگ ميشمرد، اما هر گاه روزها آن را ببيند، ممکن است از کنار آن بگذرد و حقّ احترام آن را به جا نياورد. ۳ مجلسي در شرح حديث مينويسد: ممکن است، مراد از نگريستن، الطاف خاصي باشد که لازمه وصول به بالاترين مراحل معرفت است؛ يعني اگر اين الطاف به همه مردم عنايت ميشد، موجب بياعتنايي آنان نسبت به پروردگارشان ميگرديد. همچنين، ممکن است مراد، نگريستن به آثار بزرگيِ خداوند متعال باشد که جز براي پيامبران و جانشينان ايشان آشکار نميگردد؛ مانند نزول و عروج فرشتگان و موقعيتهاي آنان، عرش، کرسي، لوح، قلم و مانند آنها. از نظر مجلسي، احتمال موجّه ديگر در رفع تعارض مزبور، استدلال بر عدم امکان رويت حق تعالي، از رهگذر پايين آوردن سطح مطلب در حد فهم عموم مردم است. ۴
در روايتي فردي از امام صادق عليه السلام ميپرسد: آيا خداوند قادر است کل جهان را در تخم مرغ جاي دهد؛ به نحوي که نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان کوچک شود؟ امام در پاسخ ميگويد: همان خدايي که قادر است جهان به اين بزرگي را در مردمک چشم جاي دهد، همو بر اين کار نيز قادر است. ۵ اين روايت، از طرفي با واقعيت در تعارض است، يعني امام( بين وجود عيني و انطباعي فرقي نگذاشته است و از طرف ديگر، پاسخ امام( به همين سؤال در روايات مشابه ديگر متفاوت است.
بهترين راه حلّ تعارض اين روايت، از ديدگاه مجلسي، اختلاف سطح مخاطب است. او ميگويد:
چون سؤال کننده در فهم حق از روي عناد کوتاهي کرده بود، اگر به طور صريح بيان ميکرد که قدرت خداوند به چنين چيزي تعلق نميگيرد، حتماً سائل سرسختي و لجاج ميکرد. از اين
1.. بحار الأنوار، ج۴، ص۱۳۳ و ۱۳۴؛ نمونه ديگر: همان، ج۷۷، ص۲۹۲.
2.. الأمالي، ص۴۸۱.
3.. «اصول نقد متن حديث...»، ص۲۹.
4.. بحار الأنوار، ج۳، ص۱۶.
5.. ر.ک: همان ، ج۴، ص۱۴۱ ـ ۱۴۰.