منقول از اميرالمؤمنين عليه السلام و اصحاب ديگر پيامبر صلّي الله عليه و آله در داستان هاروت و ماروت (آيه 102
سوره بقره). ۱
با ملاحظه چنين نمونهاي اين سؤال مطرح شد که روايات منقول از اميرالمؤمنين عليه السلام در تفسير الدر المنثور چگونه است؟ لذا به بررسي روايات منقول از اميرالمؤمنين در اين تفسير پرداخته شد.
پيش از بررسي تفصيلي اين روايات، شايسته است به دو نکته توجه کنيم:
1. ما در نقد اين روايات، جز در موارد معدودي، به نقد سند و بررسيهاي رجالي نپرداختهايم؛ زيرا اين کار با حجم اين نوشته متناسب نيست. اين نوشته فقط مبتني بر معيارهاي نقد متن است که متأسفانه در تاريخ فرهنگ اسلامي کمتر به آن پرداخته شده است. برخي از مهمترين معيارهاي نقد متن را به اين صورت برشمردهاند: عدم مخالفت حديث با قرآن، اخبار و سيره قطعي معصوم عليه السلام، مقتضيات قطعي عقل، واقعيات مسلم تاريخي و قطعيات علمي، عدم تناقض و اضطراب در متن حديث، عدم همسويي با ديدگاههاي خاص سياسي و فرقهاي و گرايشهاي قبيلهاي و... ۲ آنچه ما در نقد اين روايات ذکر خواهيم کرد، مبتني بر چنين معيارهايي است.
2. همانگونه که برخي از محققان بهدرستي اشاره کردهاند، ۳ نقد و بررسي متن روايات، امري حساس و دقيق است و در آن بايد جوانب گوناگوني را رعايت کرد؛ زيرا همانطور که نبايد هر روايتي را به مجرد نقل در کتب اخبار، حتي با فرض صحت سند، زود پذيرفت، از سوي ديگر، هم نبايد در قضاوت در نقد متن يک روايت شتاب ورزيد و چه بسا روايتي عجولانه و بدون درنظر گرفتن توجيه صحيح آن رد شود.
ما نيز در اين پژوهش کوشيدهايم همين نکته را در نظر بگيريم.
روايات تفسيري منقول از اميرالمؤمنين عليه السلام در تفسير الدر المنثور را ميتوان در چهار بخش دستهبندي کرد که اکنون هر يک را بررسي ميکنيم:
روايات فقهي
برخي از روايات سيوطي به نقل از اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان برخي از احکام فقهي است که با آنچه از اهلبيت عليهم السلام رسيده، سازگار نيست. در اين بخش، اين روايات را از نظر ميگذرانيم:
1.گفتن «آمين» پس از پايان سوره حمد
سيوطي در تفسير سوره حمد چنين روايتي را نقل ميکند:
... عن علي سمعت رسول الله إذا قال وَ لَا الضَّالِّينَ قال: آمين .۴
1.. الميزان، ج۱، ص۲۳۹.
2.. ر.ک: فقه الحديث و روشهاي نقد متن، ص۲۱۲ـ۱۷۷؛ همچنين ر.ک: مباني و روشهاي نقد متن حديث از ديدگاه دانشوران شيعه، ص۱۶۹ به بعد.
3.. مباني و روشهاي نقد متن حديث از ديدگاه دانشوران شيعه، ص۳۲ـ۳۱
4.. الدر المنثور، ج۱،ص۱۶