دفاع از هشام بن حکم - صفحه 138

امام صادق عليه السلام براي او دعا کرد که همواره مؤيد به روح القدس است.

هشام از بزرگان اصحاب امام صادق عليه السلام است و امام براي او دعا کرد که تا وقتي با زبانش به اهل بيت ياري مي‌رساند، مؤيد به روح القدس خواهد بود و اين مرتبه‌اي بزرگ است که کسي جز مخلصون بدان نايل نمي‌شوند؛ يعني کساني که به مرتبه بالايي از معارف الهي رسيده‌اند و ممکن نيست کسي که به تشبيه و تجسيم شناخته مي‌شود، بدان متصف شود.

گسترش کلام و پيراستن مذهب و دفاع علامه از او در مقابل شبهات

هشام از کساني است که کلام را در اماميه گسترش داد و مذهب را از شبهات پيراست. اين عبارت را ابن نديم و علامه حلي نقل کرده‌اند. کسي که به مرحله پيراستن مذهب در علم کلام مي‌رسد، در باره او مجسّم اطلاق نمي‌شود، بلکه او کسي است که غبار شبهات را ـ که يکي از آنها تجسيم است ـ از
مذهب مي‌زدايد.
از اين رو، اين عبارت علامه را مي‌يابيم که به سخنش اضافه کرده است:
روايات ديگري نيز در مدحش وارد شده و به خلاف آن هم رواياتي نقل شده که ما در کتاب بزرگمان آنها را نقل کرده‌ايم و جوابشان را نيز داده‌ايم. اين مرد در نزد من شأني عظيم و جايگاهي رفيع دارد.
پس علامه از او در کتابش - که با نام بزرگ از آن ياد کرده است - از هشام دفاع کرده و به اتهام‌هاي بي‌اساس نسبت به هشام پاسخ گفته است و سپس از او با عنوان عظيم الشأن و رفيع المنزلة ياد کرده است.
اين شهادت دوم از سوي علامه حلي نسبت به سلامت عقيدتي هشام است که او را داراي شأن و جايگاهي رفيع مي‌داند.

اتهام‌زني برقي و دفاع ابن داود حلي

برقي هشام را متهم مي‌کند که او از اصحاب ديصاني زنديق است، اما اين اتهام را ابن داود دفع مي‌کند و مي‌گويد:
اعتقادات او معلوم است و ستايش‌هاي اصحاب در خصوص او متواتر است. شاگرد زنديق بودن او دليلي بر پيروي او از زنديق نيست؛ زيرا حکمت را هر جا يافتي، بايد اخذ کني و قول برقي ـ که او را از مجسمه مي‌داند ـ بي‌ارزش است و احتمال دارد اين سخنان به ابو شاکر برگردد، نه هشام.
پس کسي که عقيده‌اش نزد شيعه معلوم است و ستايش‌هاي علما در باره صحت اعتقاداتش ـ که از جمله آنها نظريات کلامي اوست ـ متواتر است، ديگر سخنان برقي درباره‌اش اعتباري ندارد؛ زيرا تلازمي نيست ميان آن که او شاگرد زنديق بوده و اين که ديدگاه‌هاي ابو شاکر را پذيرفته است؛ چرا که حکمت را هر جا يافتي، بايد تحصيل کني.

صفحه از 150