3 . روايت محمد بن حکيم:
و روي کذلک بسنده، عن محمد بن ابي عبدالله، عمن ذکره، عن علي بن العباس، عن احمد بن محمد بن ابي نصر، عن محمد بن الحکيم، قال: وصفت لأبي ابراهيم( قول هشام بن سالم الجواليقي و حکيت له قول هشام بن الحکم أنه جسم. فقال: «إن الله تعالي لا يشبهه شيء، أي فحش أو خناء أعظم من قول من يصف خالق الأشياء بجسم أو صورة»؛۱
محمد بن حکيم گويد: براي ابو ابراهيم (امام کاظم عليه السلام) گفته هشام بن سالم جواليقي را بيان کردم و گفته هشام بن حکم را حکايت نمودم که خدا را جسم ميدانند، فرمود: «به راستي، چيزي به خداي تعالي مانند نيست؛ چه دشنام و ناسزايي بزرگتر است از گفته کسي که خالق همه چيز را به جسم يا صورت توصيف کند».
اين روايت نيز ضعيف و بيارزش است؛ زيرا مرفوع است و نيز در سند آن علي بن عباس جراذيني رازي واقع شده است که نجاشي در بارهاش گفته است:
به غلو متهم شده است و بر او عيب گرفته شده است. بسيار ضعيف است. ۲
و ابن غضايري گفته است:
علي بن عباس جراذيني ابو الحسن رازي مشهور است. او تصنيفي در ممدوحان و مذمومان دارد که دلالت بر خباثت و انحراف در مذهبش دارد. به او توجه نميشود و به آنچه روايت کرده، اهميتي داده نميشود. ۳
4. روايت محمد بن زياد:
و روي بسنده، عن محمد بن ابي عبدالله، عن محمد بن اسماعيل، عن الحسين بن الحسن، بکر بن صالح، عن الحسن بن سعيد، عن عبدالله بن المغيرة، عن محمد بن زياد، قال: سمعت يونس بن ظبيان يقول: دخلت علي ابي عبدالله عليه السلام، و قلت له: إن هشام بن الحکم يقول قولاً عظيماً، الا أنّي اختصر لک منه حرفاً، فزعم أن الله جسم... فقال ابو عبد الله عليه السلام: «ويحه! أما علم أن الجسم محدود متناه»؛۴
يونس بن ظبيان گويد: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و به آن حضرت عرض کردم که هشام بن حکم گفتار ناهنجار مفصلي دارد و من چند کلمهاش را براي شما مختصر ميکنم، او معتقد است که خدا جسم است... امام صادق عليه السلام فرمود: «واي بر او! آيا نميداند که جسم محدود است و نهايت دارد».
1.. الکافي، ج۱، ص۱۰۵.
2.. رجال النجاشي، ص۲۵۵.
3.. معجم رجال الحديث، ج۱۳، ص۷۲.
4.. الکافي، ج۱، ص۱۰۶.