اين روايت نيز ضعيف است؛ زيرا در سند آن بکر بن صالح واقع شده است و نجاشي در باره او
گفته است:
بکر بن صالح رازي، مولي بني ضبة ـ که از امام کاظم عليه السلام روايت کرده ـ ضعيف است. ۱
ابن غضايري و علامه نيز گفتهاند:
بسيار ضعيف است. او داراي احاديث منفرد غريب است. ۲
5. روايت عبد الرحمن حماني:
و روي بسنده، عن محمد بن ابي عبدالله، عن محمد بن اسماعيل، عن علي بن العباس، عن الحسن بن عبد الرحمان الحماني، قال: قلت لابي الحسن موسي بن جعفر عليه السلام: ان هشام بن الحکم زعم أنّ الله جسم ليس کمثله شيء ... فقال عليه السلام: «قاتله الله! أما علم أن الجسم محدود؛۳
حماني گويد: به امام موسي بن جعفر عليه السلام عرض کردم: هشام بن حکم عقيده دارد که خدا جسمي است که چيزي مانند او نيست... حضرت فرمود: «خدا او را بکشد! مگر نميداند که جسم محدود است».
اين روايت ضعيف است؛ زيرا در سند آن علي بن عباس ضعيف منحرف در مذهب وجود
دارد که کسي به او توجه نميکند و براي آنچه گفته اهميتي قايل نميشوند؛ همانطور که
پيشتر گفته شد. اما آنچه از کلام امام در اين روايت وارد شده، با مدحي که امام در برخي از
روايات نسبت به او انجام داده، در تناقض است. پس بايد اين کلام بر تقيه حمل شود. يا اين که
عبارت «قاتله الله» را بر مدح حمل کنيم؛ زيرا عرف عربي در آن زمان اين عبارت را در مقام کنايه
بهکار ميبرد؛ همانند: «قاتله الله ما اکرمه». و اين عبارت بر زبان جاري ميشود و بدون در نظر
گرفتن معناي اصلي، استعمال ميشود، بلکه عرب به وسيله آن کلامش را تقويت ميکند؛ مانند
اين سخنان: «لا امّ له، لا اب له، تربت يداه»، «قاتله الله ما اشجعه» و «عقري حلقي» و
مانند اينها. ۴
6. روايت صقر بن ابي دلف:
روي الصدوق بسنده، عن الصقر بن أبي دلف، قال: سألت ابا الحسن علي بن محمد بن علي بن موسي الرضا عليه السلام عن التوحيد، و قلت له: اني اقول بقول هشام بن الحکم، فغصب(، ثم قال: «ما لکم و لقول هشام، انه ليس منّا من زعم أن الله ـ عزوجل ـ جسم
1.. رجال النجاشي، ص۱۰۹.
2.. رجال الغضائري، ص۴۴؛ خلاصة الاقوال، ص۳۲۷.
3.. الکافي، ج۱، ص۱۰۶.
4.. ر.ک: شرح صحيح مسلم، ج۹، ص۷۴.