نتيجه
از آنچه تقديم شد، امور زير نتيجه ميشود:
1. تاريخ او را از اين تهمت تبرئه ميکند
تاريخ نميتواند براي ما ثابت کند که هشام از مجسمه بود، بلکه از تاريخ درمييابيم که اختلافاتي
در باره احوال او وجود دارد. بلکه، برعکس، براي ما بازگو ميکند که او شخصيت بزرگي بوده و
وزني علمي داشته است. و او از مبرزترين مناظرهکنندگان بهشمار ميرفته که نظير او را کمتر ميتوان
در تاريخ يافت، بويژه در ميدان عقيده و کلام. او کرّ و فرهايي در مناظره با معتزله و ديگران داشته
و از مذهب اهل بيت و قواعدي که به تنزيه مطلق خدا منتهي ميشود و با تجسيم درنميآميزد دفاع کرده است.
2. همچنين اهل رجال
تراجم رجال با ما از اين سخن ميگويد که اين مرد بعيد است که به چنين اتهاماتي متهم شود. او از متکلمان بزرگ شيعه محسوب ميشود و در روايات ثقه است و ائمه شيعه مانند امام صادق و امام کاظم عليه السلام او را در بيشتر مواقع، ستودهاند و امام رضا عليه السلام براي او طلب رحمت نموده و حاسدان را سبب چنين اتهامي به وي معرفي کرده است.
1. گواهي موثقان او را از شبهه تجسيم منزه ميسازد
گواهيهايي را برشمرديم که او را از شبهه تجسيم پيراسته ميدارد؛ آنگونه که در قول نجاشي بود که او حسن التحقيق است و گفتيم که مراد از اين وصف آن است که آنچه هشام بدان معتقد است، مطابق مذهب و اصول و قواعد مبتني بر تنزيه به جميع ابعادش است.
و نيز شهادت علامه حلي که از او دفاع کرد و در کتابش به اتهامات عليه وي پاسخ داد و سپس او را به مرد عظيم الشأن و رفيع المنزلت توصيف کرد.
همچنين شهادت ابن داود که در باره او گفت، حال عقيده او معلوم است و ثناهاي اصحاب براي او متواتر است. و نيز گواهي آية الله خويي به برائت او از اين تهمت را نقل کرديم که گفت من اعتقادي به رواياتي که هشام در آنها به تجسيم متهم شده است، ندارم و همه آنها را موضوع و مجهول دانست و سبب وضع آنها را حسد و بغض نسبت به هشام برشمرد.
2. ضعف تمامي رواياتي که در آنها هشام متهم به تجسيم شده است
ما در تمامي اين روايات مناقشه کرديم و روشن کرديم که آنها ضعيفاند و اعتباري ندارند.
3. قراين و دلالتهايي که اين شبهه را باطل ميسازند
به نفي اين شبهه با ادله و قرايني که او را از اين اتهام پيراسته ميسازند، استدلال کرديم که از جمله آنها اين است که: