66 . ذكر و موانع آن در قرآن و حديث، فاطمه نژاد فاضل، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، استاد مشاور: دكتر سيّد محمدباقر حجتى، 1375، 247ص.
شرح مفهوم و جايگاه ذكر، انواع ذكر، اسباب ذكر، مصاديق ذكر، زمان ذكر، مكان ذكر، آثار ذكر، ويژگى ها و خصوصيت هاى ذاكران واقعى، ذاكران از ديدگاه معصومان عليهم السلام، موانع ذكر و تفاوت ميان غفلت و نسيان، از جمله مباحث مطرح شده در اين پايان نامه است.
علم تربيت و تهذيب نفس، ارائه كننده روش رشد انگيزه هاى خير است، همانطور كه از دخالت و حضور اسباب شرّ و منحرف جلوگيرى مى كند. از جمله وسايل اين شناخت، ذكر خداوند تعالى است. ذكرى كه دين مبين اسلام از پيرو خويش انتظار دارد، نه لقلقه زبانى و تكرار عباراتى بى روح، بلكه بيان توحيد خالص و فرمانبرى مطلق است كه
زبان مكنون در جان وى بگويد و ديگر اعضا خشوع تام تسليم و تعهّدش باشند.
بديهى است انسان ذاكر، به خواست خداوند در شاه راه قرب به وى گام نهاده است. يكى از پيامدهاى لطيف و دقيق ذكر خدا، عشق به وى است؛ علاقه اى كه ذاكر را به گستره بى منت هاى قرب الهى مى رساند.
اين پايان نامه، يك مقدّمه و سه فصل دارد. نگارنده در مقدّمه، ذكر خدا را از جمله ابزارهاى شناخت و تهذيب نفس را مى داند و بر اين عقيده است كه مراد از ذكرى كه دين مبين اسلام از پيرو خويش انتظار دارد، ذكر حقيقى و واقعى است، نه فقط ذكر زبانى.
نويسنده، در فصل اوّل به معنا و مفهوم ذكر از ديدگاه فرهنگ نامه نويسان و مفسّران پرداخته و سپس، جايگاه ذكر را توضيح داده و بعد از آن، انواع ذكر را بيان كرده است. وى در بخش ديگر اين فصل، به تناسب، معناى ذكر كثير و انواع و مصاديق و مكان آن را توضيح داده و آن را از ديدگاه احاديث، بررسى كرده است.
محور بعدى بحث او در اين فصل، اسباب ذكر است كه مهم ترين آنها توفيق الهى براى ذكر گفتن است. توسّل به معصومان نيز يكى از مصاديق ذكر خداست.
در ادامه، مصاديق ذكر بيان شده است. قرآن، مصداق اعلاى ذكر است و به ترتيب، نماز، دعا، استغفار، تسبيح و تحميد، شكر، تهليل و تكبير، اسماى حُسنا و صلوات بر محمّد و آل وى صلى الله عليه و آله و سرانجام ياد مرگ و معاد، ساير مصاديق ذكر به شمار مى آيند.
نويسنده، در ادامه، درباره زمان و مكان مناسب براى ذكر، سخن مى گويد. در پايان اين فصل نيز آثار ذكر را يادآور مى شود و آثار آن را در دو قِسم نتايج باطنى و آثار عملى در دنيا و آخرت، با ذكر روايات
مربوط، شرح مى دهد. همچنين به شرح آثار ذكر از ديدگاه حضرت على عليه السلام و نتايج آن مى پردازد.
فصل دوم، درباره ذاكران و جايگاه آنان از ديدگاه قرآن كريم و امامان معصوم عليهم السلاماست. نويسنده، به تناسب، زمينه هاى نفسانى ذاكران، مصاديق ذاكران، تفاوت بين ذاكران واقعى و منافقان، ويژگى هاى ذاكران و مؤمنان حقيقى و در نهايت ذاكران از ديدگاه حضرت على عليه السلامرا بررسى مى كند و به بحث درباره علّت وجوب پيوستن به ذاكران مى پردازد.
فصل سوم، درباره موانع ذكر است. نويسنده در اين فصل، موانع ذكر از جمله هوس، حبّ مال، حبّ فرزند، حبّ حكومت و مسائلى از اين قبيل را پژوهيده است.
ديگر از موانع ذكر، غفلت است. نگارنده، به تناسب، ابتدا معناى لغوى غفلت را بيان كرده و سپس ، ويژگى ها و موارد غفلت و پيامدها و كيفر غافلان را يادآور مى شود و علل اين غفلت را نيز در چند عرصه، از جمله آرزو و آمال طولانى و شيطانى برمى شمارد.