10 . افسانه غرانيق، فاطمه تهامى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: حجه الاسلام على دوانى، 1369، 142 ص، دست نويس.
اين پايان نامه به بررسى افسانه غرانيق، اثبات ساختگى بودن و بطلان و و ردّ آن پرداخته است. در ابتدا به اين نكته اشاره شده كه اين تحقيق، نكته تازه اى ندارد و عموما حاصل تحقيق و تفحّص محقّقان و علماى مسلمان است سپس براى روشن شدن موضوع، اصل قصّه را در چند بخش عنوان نموده است. اين پايان نامه در سه فصل، بدين شرح تنظيم شده است:
نگارنده، نخست به بحث لغوى درباره واژه «غرانيق» پرداخته و آورده كه اين واژه، جمع مكسّر «غُرنوق» يا هشت واژه مشابه ديگر و به معناى «نوعى مرغِ آبزى» يا «جوان سپيدِ خوبْ صورت» آمده است و متذكّر شده كه عربى بودن اين لفظ يا معرّب بودنش به اين معنا كه از زبان ديگرى به عربى منتقل شده نيز مورد ترديد است.
در فصل بعد، عبارت هاى نقل شده اين افسانه در 53 منبع از منابع تاريخى و تفسيرى (همچون: سيرة ابن اسحاق، تاريخ الطبرى، تفسير الطبرى، تفسير القمى، دلائل النبوة ى بيهقى و. . .) ارائه شده است كه
نگارنده، تمام اين قضايا را به كتبى كه از قرن سوم هجرى تاكنون منتشر شده، منتسب مى داند.
ديدگاه مفسّران و مورّخان درباره اين افسانه، طى بحث ديگرى انعكاس يافته است. مؤلّف، اين ديدگاه ها را به سه دسته اصلى تقسيم كرده است: 1 . پذيرش صحّت اين افسانه، 2 . تأويل و توجيه افسانه، 3 . انكار و ردّ اصل مسئله.
در همين فصل، آرا و اقوال مشاهيرى كه اين قصّه را به گونه اى نقل كرده اند كه ظاهر در پذيرش صحّت و قبول ظاهر آن است، آمده كه اين عدّه عبارت اند از: جاراللّه زمخشرى، ابوالحسن واحدى، احمد بن سهل بلخى، يونس بن بكير، سعد واقدى، ابن جرير طبرى، محلّى، جلال الدين سيوطى، ابن اثير جَزَرى و ابوالربيع سليمان بن موسى، كه هر يك، دلايلى نيز بر صحّت اين خبر، اقامه نموده و از آن، دفعِ مفسده كرده اند. نيز نظر مستشرقانى همچون: رژى بلاشر، مونتگمرى وات، كنستانت ديرژيل، ادمونت رابت، موريس گدمُرى، كارل بروكْلمان، بوهل، و نيز گفتار صاحب نظرانى همچون: ابن حبّان، ابوالفتوح رازى، بيضاوى، عبدالرحمان بن احمد سهيلى، فخرالدين رازى، شوكانى، آلوسى، عمر فرّوخ و سيّد قطب در ردّ اين افسانه آمده است و همچنين، نظر عدّه اى كه قائل به توجيه و تأويل قصّه شده اند (مانند ابن حجر عسقلانى)، با استناد به ادلّه عقلى و نقلى، به تفصيلْ ارائه شده است.
نگارنده، در پايان، خلاصه اى از پايان نامه خود را آورده است. وسعت دامنه منابع و مراجعه به بيش از يكصد كتاب ـ چنان كه خود نگارنده در مقدّمه اشاره كرده ـ از ويژگى هاى اين پايان نامه است.