16 . باب هاى اهل بيت عليهم السلام، جواد سليمانى، كارشناسى ارشد تاريخ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره قم، استاد راهنما: حجه الاسلام مهدى پيشوايى، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدهادى يوسفى غروى، 1379، 171 ص.
همچنان كه على عليه السلام بابِ علم پيامبر صلى الله عليه و آله بوده و رسول خدا، در روايات بسيارى وى را دروازه دانش و حكمت و حامل اسرار و علوم خويش
خوانده است، ساير معصومان نيز هر يك در زمان خود، شخص يا اشخاصى را به عنوان باب داشته اند. ذكر اسامى آنان و توضيح تفاوت ميان آنان و ساير كارگزاران تشكيلات در دوران حكومت معصومان عليهم السلام ابتدائا، و شرح خصوصيات و برجستگى هاى شخصيتى آنها و وظايف اجتماعى شان، هدف نگارنده در اين پايان نامه است.
ابواب اهل بيت، جزء خواصّ اصحاب آن بزرگواران به حساب مى آمده اند كه بعضا شهرت چندانى ميان ياران آنان نداشتند، به طورى كه زندگى نامه درخور توجّهى از برخى از آنها در دست نيست و شناسايى بعضى از آنها از كارهاى دشوار است.
آنان، به ساحت علوم خاصّ اهل بيت عليهم السلام راه يافته بودند و از اسرار معرفتى و سياسى آنان اطّلاع داشتند و علاوه بر توانايى انجام دادن اعمال خارق العاده، در وثاقت و رازدارى و قدرت ايمان، كم نظير بودند، از اين رو، مسئوليت حفظ اسرار فرهنگى و سياسى و اقتصادى ائمه عليهم السلام و بعضا رسيدگى به كلّيه امور مالى و غيرمالى آن بزرگواران را به عهده داشتند و در سخت ترين شرايط خفقان، با دستگاه جائر و جريان هاى فكرى التقاطى ضدّ شيعى معاصر خويش، مبارزه مى كردند و در حقيقت، پل ارتباطى ميان پيروان و اهل بيت عليهم السلامبه حساب مى آمدند و پيروان امامان، مى توانستند با طيبِ خاطر، وظايف و خطّ مشى دينى و اعتقادى و سياسى و اجتماعى مورد نظر امامشان را از طريق آنان بيابند.
اين پايان نامه از شش فصل تشكيل شده است:
نخستين فصل، درباره پيشينه تحقيق، منابع تحقيق و پرسش هاى مطرح شده درباره موضوع تحقيق است. در باب پيشينه تحقيق، نگارنده بر آن است كه شايد علّت ناشناخته ماندن اين ابواب و مقام و
منزلتشان نزد اهل بيت عليهم السلاماين بوده كه اين پيشوايان بزرگوار، براى حفظ جان آنان از گزند حاكمان جور و به جهت جلوگيرى از سوء استفاده برخى عناصر جاه طلب از اين عنوان، از استعمال اين عنوان در سخنان خويش، پرهيز كرده، سعى نموده اند تا نامحرمان از وجود اين مقام و منصب و صاحب منصبان آن در دستگاه تشكيلات سرّى اهل بيت عليهم السلاممطّلع نشوند.
اوّلين كسى كه به اهمّيت اين موضوع پى برد و مفصّل ترين تحقيق را در مورد ابواب اهل بيت عليهم السلام انجام داده، حسين بن حمدان خصيبى جنبلايى است. وى از محدّثان و مورّخان قرن چهارم هجرى به شمار مى آيد.
نگارنده، علاوه بر اين اثر، آثار ديگرى را كه پرده از اسرار اين ابواب برداشته اند، معرّفى كرده و درباره هر كدام، توضيحاتى ايراد نموده است.
وى فصل دوم پايان نامه را به بررسى مفهوم لغوى و اصطلاحى «باب»، ساير مفاهيم اصطلاحى موجود در تشكيلات اهل بيت عليهم السلام، فرق بين «وكيل» و «باب»، و تفاوت ميان «باب» و «حاجب» اختصاص داده و با اشاره به اين كه اهل بيت عليهم السلامدر روايات بسيارى با عناوينى چون: «باب اللّه »، «باب حطّه» و «ابواب الايمان» ياد شده اند، به ذكر و شرح و بسط اين احاديث پرداخته و بر آن است كه در ادبيات دينى و تاريخ تشكيلات اهل بيت عليهم السلام ، علاوه بر عنوان «باب»، با عناوين و سِمَت هاى ديگرى، همچون قيّم، وكيل، سفير، نايب، بوّاب و حاجب و خادم برمى خوريم كه بررسى نقاط اشتراك و افتراق اين عناوين و سِمت ها با يكديگر به روشن شدن بهتر مطلب، كمك بسزايى مى كند: به همين منظور، در بخش هاى متفاوت اين فصل، به طور گسترده به توضيح و
تبيين معناى هر يك از اين الفاظ پرداخته است.
نگارنده، در سومين فصل پژوهش خود، اسامى باب ها را نقد و بررسى نموده است. وى ضمن يادآورى اين مطلب كه كتاب هايى چون: الهداية الكبرى، دلائل الامامة، الفصول المهمّة، المصباح، تنقيح المقال، مناقب آل أبى طالب، تاريخ أهل البيت عليهم السلام و بحارالأنوار، از مهم ترين منابع شناسايى اسامى ابواب اند، طريق معرّفى ابواب در اين كتاب ها و معرّفى ابواب حقيقى از غيرحقيقى را كه در اين منابع آمده اند، محور بحث خود در اين فصل قرار داده است.
فصل چهارم، درباره ويژگى هاى باب هاست كه يكى از مسائل مهمّى است كه راز امتياز باب ها نسبت به ساير اصحاب را نيز كشف و شرايط لازم براى احراز اين مقام را روشن مى كند . نويسنده، اين ويژگى ها را از طريق مطالعه صفات مشترك باب ها به دست آورده و در برخى موارد، با توجّه به قرائن موجود، اوصاف مشترك بيشتر و يا حتّى اقليت كسانى را كه به عنوان باب معرّفى شده اند، به عنوان ويژگى ابواب، ذكر نموده است.
يكى از مهم ترين اين ويژگى ها، مسئله پيوند و ارتباط نزديك آنها با اهل بيت عليهم السلام است. اين ويژگى در همه اصحاب وجود نداشت، و اين خود، نوع پيوند و نزديكى آنان با اهل بيت عليهم السلام را مشخّص مى كند. نمونه بارز اين پيوند نزديك، عبارت «سلمان منّا أهل البيت» است.
دومين ويژگى، بهره مندى آنان از علوم اهل بيت است؛ علومى كه محدود به علوم حاصل از راه هاى عادى نيست. شواهد نشان مى دهد كه اين ابواب، اكثرا به حوزه مقدّس علوم اهل بيت عليهم السلام راه يافته و از برخى از اين علوم، بهره مند بوده اند.
ويژگى ديگر اين كه همان گونه كه اهل بيت عليهم السلام در سايه برخوردارى از
علوم خاصّ خويش و الهام ها و عنايات الهى در موقع مقتضى و در صورت نياز، حوادث و اتّفاقات آينده را پيشگويى مى كردند و يا اعمال خارق العاده ديگرى انجام مى دادند، بعضى از اين بزرگان نيز به سبب نزديكى به اهل بيت عليهم السلام ، قدرت بر انجام دادن چنين كارهايى را كسب نموده بودند.
ويژگى چهارم، وثاقت و رازدارى آنان بوده كه در برخى موارد، در برهه هاى ناامنى، تنها رابطه شيعيان با اهل بيت عليهم السلام در امور سياسى، اجتماعى، اعتقادى و اقتصادى بودند.
ويژگى پنجم، عبارت از وجود استقامت و ايمان كم نظير در آنها بود. اين عشق و وفادارى به اهل بيت عليهم السلام ، باعث مى شود كه گاهى آنان بر سرِ دو راهى هاى مخوفى قرار گيرند و اگر لازم بود، براى اثبات نهايت استوارى، از خود،استقامت نشان دهند.
كاركرد باب ها، مطالب فصل پنجم را تشكيل مى دهد كه اين كاركرد عبارت اند از: حفظ اسرار اهل بيت عليهم السلام كه اين اسرار، به سه دسته اسرار معرفتى، سياسى ـ اجتماعى، و مالى و اقتصادى قابل تقسيم است. رتق و فتق امور مالى و اجتماعى كه در اين مقام، كاركرد يك وكيل تامّ الاختيار را داشتند، فعّاليت و مبارزه عليه حكّام جور، و مقابله با انحراف هاى دينى و عقيدتى بود كه اين، بيشتر از زمان امام صادق عليه السلامپديد آمده بود و تا عصر غيبت صغرا همچنين ادامه يافت.
نويسنده، فصل ششم را به گزيده اى از شرح حال باب ها با تكيه بر نشانه هاى باب بودن اختصاص داده است. در اين فصل به بيان شرح حال دوازده تن از اين بزرگان پرداخته و خصوصيات فردى و اجتماعى هر يك را بيان كرده است.
وى، در پايان به عنوان پيشنهاد به كسانى كه علاقه مند به تحقيق بيشتر
در مورد باب هاى اهل بيت عليهم السلام هستند، چهار محور را به عنوان محورهايى كه هنوز جاى كاوش در آنها باقى است، پيشنهاد مى كند.