ب) كاربردهاى عقل در نتيجه ادراكات
شناخت حقايق
در نصوص اسلامى، كلمه عقل، علاوه بر استعمال در مبدأ ادراكات شعور مُدرِك ، گاه در مُدرَكات عقلى و شناخت حقايق مربوط به مبدأ و معاد و آگاهى نيز به كار مى رود. نمونه آن، احاديثى است كه عقل را در كنار انبياى الهى، حجّت باطنى خداوند متعال معرّفى مى كنند . ۱ همچنين احاديثى كه عقل را قابل تعلّم مى دانند، يا آن را به معيار ارزش انسان، و پاداش اعمال او ذكر مى كنند، يا عقل را به «طبع» و «تجربه»، و «مطبوع» و «مسموع» تقسيم مى كنند، مقصود از عقل، شناخت و آگاهى است.
كار بر پايه خرد
گاه كلمه عقل، در عمل كردن به مقتضاى قوّه عاقله ـ از باب مبالغه ـ به كار مى رود؛ چنانكه از پيامبر اسلام در تعريف عقل روايت شده است :
العمل بطاعة اللّه ، و إن العمال بطاعة اللّه هم العقلاء . ۲
خرد، پيروى از دستورهاى خداوند است . به درستى كه خردمندان، كسانى اند كه فرمان خداوند را پيروى مى كنند.
يا از امام على عليه السلام روايت شده است:
العقل أن تقول ما تعرف و تعمل بما تنطق به . ۳
خرد، آن است كه آنچه مى دانى، بر زبان آورى و به آنچه مى گويى، عمل كنى .
جهل نيز مانند عقل، در عمل كردن به مقتضاى نادانى به كار رفته است ؛ مثلاً آمده است :
وكل جهل عملته ... ۴
و هر نادانى را كه انجام دادم...