۹۰۵.امام على عليه السلامـ در سخنى خطاب به اهل كوفه ـ: اى گروهى كه تنهايشان حاضر، ولى عقلهايشان غايب و انديشه هايشان گوناگون است و فرمانروايانشان بديشان گرفتار! فرمانده شما خدا را اطاعت مى كند، ولى شما او را نافرمانى مى كنيد و فرمانده شام، خدا را نافرمانى مى كند، ولى اهل شام مطيع او هستند .
  ۹۰۶.امام على عليه السلام :اى مردمان گوناگون و اى دلهاى پراكنده كه بدنهايشان حاضر و عقلهايشان از آنها پنهان است ! با مهربانى تمام، شما را به طرف حق سوق مى دهم و شما از آن گريزانيد؛ مانند رميدن بُز از غرّش شير .
ز : لغزش
  ۹۰۷.امام على عليه السلام :آنكه جاى پايش را نبيند، خواهد لغزيد .
  ۹۰۸.امام على عليه السلام :نادانى، پا را بلغزاند و پشيمانى به جاى گذارد .
  ۹۰۹.امام على عليه السلام :نادانى ، مركبى چموش است ؛ آنكه بر آن سوار شود، بلغزد و هركه با آن همراه شود، گمراه گردد .
  ۹۱۰.امام على عليه السلام :به واقع رسيدن نادان به اندازه لغزشهاى دانشمند، [اندك] است .
  ۹۱۱.امام على عليه السلام :درستى از نادانْ به اندازه لغزش از خردمند، [اندك] است .
  ۹۱۲.امام على عليه السلامـ در حكمتهاى منسوب به ايشان ـ: ميزان درستى نادانان ، به اندازه اشتباه دانشمندان است .
ح : خوارى
  ۹۱۳.امام على عليه السلام :آنكه خرد را از دست دهد ، خوارى از او نگذرد .
  ۹۱۴.امام على عليه السلام :چه بسيار عزيزانى را كه نادانىْ خوار ساخت .
  ۹۱۵.امام على عليه السلام :خوارى نادانى ، بزرگ ترين خوارى است .