ماجرای قیام مختار

پرسش :

خلاصه ی قیام مختار چیست؟



پاسخ :

کوفه در جریان نهضت توّابین، تحت سلطه ی حکومت عبدالله بن زبیر بود. به دلیل دشمنی وی با اهل بیت(ع)، جنایتکارانی که به دستور ابن زیاد، حادثه ی خونین کربلا را پدید آوردند، در کوفه مشکلی نداشتند.

همچنین آنان از نهضت توّابین احتمالاً احساس خطر جدّی نمی کردند؛ زیرا هدف اوّلیه ی آنها، براندازی حکومت شام بود و تقریباً همگان می دانستند که به این هدف نخواهند رسید؛ امّا از حضور مختار در کوفه، جدّاً احساس خطر می کردند. به همین جهت، سران سپاه عبیدالله بن زیاد که از قدرت رهبری و فرماندهی مختار، آگاه بودند و هدف او را از قیام می دانستند، نزد عبدالله بن یزید، کارگزار عبدالله بن زبیر در کوفه آمدند و گفتند: مختار قصد دارد که در شهرتان، به شما بتازد. پس به سوی او حرکت کنید و او را در آهن ببندید و در زندان، حبس کنید تا کار مردم، راست و درست شود.

با این توطئه، مختار، بازداشت شد؛ امّا وی در زندان نیز به فعّالیت خود ادامه داد و هنگامی که اطّلاع یافت که نهضت توابین شکست خورده و باقیِ سپاه وی به کوفه باز گشته اند، در نامه ای محرمانه، سران آنها را به همکاری دعوت کرد. چیزی نگذشت که مختار از زندان آزاد شد و هوادارانش را سازماندهی و آماده ی نبرد کرد.

شب دوازدهم ربیع الأوّل سال ۶۶، قیام مختار با حرکت گروهی مسلّح به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر به سوی خانه ی مختار، آغاز شد. نظامیان، راه را بر ابراهیم و همراهان وی بستند؛ امّا آنها فرمانده نظامیان را کشتند و نیروهای تحت فرماندهی وی را فراری دادند.

مختار، در همان شب، رسماً فرمان قیام عمومی را صادر کرد و نیروهای وی با شعار «یا لَثارات الحسین (ای خونْ خواهانِ حسین)!» با نیروهای دشمن، درگیر شدند. درگیری ها ادامه داشت تا این که شهر کوفه به طور کامل به تصرّف هواداران مختار در آمد.

مختار، پس از مسلّط شدن بر اوضاع، در صدد جستجوی جنایتکاران کربلا بر آمد و بسیاری از آنها را دستگیر کرد و کشت؛ امّا فرمانده مستقیم عملیات کربلا، یعنی عبیدالله بن زیاد، هنوز زنده بود. او با سپاهی که شمار آنها به هشتاد هزار می رسید، از سوی عبد الملک بن مروان، مأموریت داشت که قیام مختار را سرکوب کند.

سپاه مختار به فرماندهی ابراهیم بن مالک اَشتر، به سوی لشکر ابن زیاد ـ که به مرزهای شمال غربی عراق نفوذ کرده بودند ـ راهی شدند. نبردی سنگین میان دو لشکر در گرفت و در عاشورای سال ۶۷ ق، سپاه شام، شکست خورد و ابن زیاد به هلاکت رسید. مختار، سرِ ابن زیاد را برای امام زین العابدین(ع) فرستاد.

فراریان کوفه، به استاندار بصره، مُصعَب بن زبیر ـ حاکم بصره از سوی برادرش عبدالله بن زبیر ـ پناهنده شدند و او را به نبرد با مختار، تحریک کردند. مُصعَب نیز آماده ی نبرد شد و دو سپاه در برابر هم قرار گرفتند؛ امّا این بار، مختار، شکستِ سختی خورد و در دار الحکومه، تحت محاصره ی دشمن در آمد و در ادامه ی نبرد، در سال ۶۷ و در ۶۷ سالگی کشته شد و باقی مانده ی یارانش نیز تسلیم شدند؛ امّا جمعی از بزرگان کوفه با اصرار، مُصعَب بن زبیر را وادار کردند که دستور دهد همه ی آنان را ـ که به شش هزار نفر می رسیدند ـ بکشد.[۱]


[۱]. ر.ک: دانشنامه امام حسین(ع)، ج ۸، ص ۲۷ ـ ۳۱.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت