حقگویی (۳)
وَ ألبِسْنِي زِينَةَ المُتّقينَ في... َالقَولِ بِالحَقِّ وَ إن عَزّ.[۱]
صحبت در تبیین این فراز نورانی بود که از خداوند سبحان میخواهیم: پروردگارا! به ما توفیق بده سخن حق بگوییم، هر چند که گفتن آن سخت باشد.
اولین نکته قابل توجه در این رابطه ریشه قرآنی این دعا بود که در جلسات قبل اشاره شد.
نکته دوم این است که گفتن سخن حق، سخت است. به تعبیر مولا امیر المؤمنین (علیه السّلام) حق در عین گوارا بودن سنگین است، در حکمت ۳۷۶ نهج البلاغة میخوانیم:
إنَّ الحقَ ثَقيلٌ مَرِيءٌ، وإنّ الباطِلَ خَفيفٌ وَبِيءٌ.
[۲]
همانا حقّ سنگين اما گوارا است؛ و باطل سبك و آسان اما كشنده است.
تعبیر به وبا بودن باطل که کنایه از هلاک کننده بودن آن است، با توجه به این نکته است که در گذشتهها هر کس دچار بیماری وبا میشد، دیگر خوب نمیشد و از دنیا میرفت.
به همین جهت که بیان حق با اینکه به انسان آرامش میدهد، دشوار و سنگین است، در روایتی از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برترین صدقه شمرده شده است:
ما مِن صَدَقةٍ أفضلَ مِن قَولِ الحَقِّ.
[۳]
هيچ صدقهاى، برتر از گفتنِ حق نيست.
اگر انسان بتواند آنجا که همه برای به دست آوردن پست و مقام یا کسب درآمد ، چاپلوسی و تملقگویی و سازشکاری می کنند ، حق بگوید، بهترین صدقات را انجام داده است و این بیانگر حقیقی بودن ایمان آنان است، چه اینکه امام صادق (علیه السّلام) طبق نقل فرمود:
إنّ مِن حقيقةِ الإيمانِ أنْ تُؤْثِرَ الحقَّ و إنْ ضَرَّكَ على الباطِلِ و إنْ نَفعَكَ.[۴]
نشانه ايمان راستين آن است كه حقّ را، هرچند به زيانت باشد، بر باطل، اگر چه سودت رساند، ترجيح دهى.
پس، تنها مؤمنان واقعی هستند که میتوانند این سنگینی و سختی را تحمل کنند و در هر شرایطی حقگو باشند.
[۳]كنز العمّال، متقی هندی، ج۶، ص: ۴۱۵.