11
گفتگوي تمدن ها

چرايىِ گفتگوى تمدن ها ۱

بدون ترديد ، يكى از راه هاى اصلى براى از بين بردن مشكل در سطح بين الملل ، در واقع نگرى و كم كردن اختلاف ها از راه نزديك كردن تمدن ها به

1.در زبان عربى براى گفتگو ، واژه «حوار» به كار مى رود . حوار از ماده «حور» گرفته شده است و حور ، سه ريشه دارد : رنگ ، رجوع و چرخش يك چيز (معجم مقاييس اللغة ، ج ۲ ، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶) و به نظر مى رسد كه حوار ، از حور به معناى رجوع گرفته شده است و حوار ، به آنچه كه بين دو شخص ردّ و بدل مى گردد ؛ به گونه اى كه هر كدام ، سخن ديگرى را مى شنوند و به آن سخن مى گويند و به همين جهت گفته مى شود : با وى سخن گفتم ، ولى پاسخى به من داده نشد (همان جا) و يا پس از آن كه يكى از دو طرفْ سخنى گفت ، مى گويند : طرف ديگر ، پاسخى نداد (تاج العروس ، ج ۶ ، ص ۳۱۷) . ظاهرا حوار به اين معنا ، معناى احتجاج ، جدال ، مراء ، مكابره و مناظره را شامل مى شود كه در ذيل ، توضيح لازم براى هر كدام از اين اصطلاحات ، آورده مى شود : احتجاج ، يعنى اقامه حجّت براى اثبات يك مطلب . معناى لغوى حجّت ، قصد و اراده است و گاه به معناى دليل و برهان مى آيد و گاه به دليلى كه با آن بر طرف مقابل غالب مى شوند ، گفته مى شود و وجه درست اين معنا با معناى لغوى حجّت ، اين است كه مطلوب از آن اراده مى شود (معجم مقاييس اللغة ، ج ۲ ، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ المصباح المنير ، ص ۱۲۱؛ ترتيب كتاب العين ، ص ۱۶۴؛ الصحاح ، ج ۱ ، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴) . در احتجاج ، گاه طرف مقابل ، موضعِ مشخّصى ندارد و تنها در پى دليل است ، و اگر موضع معيّن داشته باشد ، به آن جدل مى گويند . براين اساس ، رابطه بين احتجاج و جدل ، رابطه عموم و خصوص مطلق است و احتجاج ، شامل جدل هم مى گردد . جدل ، در لغت به معناى اتقان و شدّت دشمنى است و جدال و مجادله ، دو مصدر از باب مفاعله هستند و به مفهوم مناقشه جارى بين دو نفر است كه هر كدام مى كوشند مدّعاى خود را به كرسى بنشانند و نظر طرف مقابل خود را باطل كنند (معجم مقاييس اللغة ، ج ۱ ، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۴ ؛ المصباح المنير ، ص ۹۳؛ ترتيب الكتاب العين ، ص ۱۳۰ ؛ الصحاح ، ج ۴ ، ص ۱۶۵۳) و در واقع در جدل ، هر كدام از دو طرف ْ موضع دارند و هر كدام ، تلاش مى كنند تا موضع خود را اثبات كنند و طرف مقابل را به پذيرش آن ملزم كنند . معناى «مراء» در لغت ، صلابت و سختى است و به سخنى كه در آن گونه اى سختى باشد ، مراء گفته مى شود . از مراء و امتراء ، به معناى شك هم استفاده مى شود ، چنان كه به جدال شك دار هم مراء گفته مى شود . به مناظره نيز گاه «مماراة» مى گويند؛ چون در مناظره ، هر كدام از طرفين ، آنچه كه در نظر طرف مقابل است ، بيرون مى كشد ، همان گونه كه شيردوش ، پستان حيوان را (معجم مقاييس اللغة ، ج ۵ ، ص ۳۱۴؛ لسان العرب ، ج ۱۵ ، ص ۲۷۸؛ الصحاح ، ج ۶ ، ص ۲۴۹۱؛ النهاية ، ج ۴ ، ص ۳۲۲) . جوهرى گفته : «مراه حقّه» ، يعنى حقّ وى را منكر شده است (الصحاح ، ج ۶ ، ص ۲۴۹۱) . از مفهوم لغوى جدال و مراء چنين به دست مى آيد كه رابطه آن دو ، عموم و خصوص مطلق است . مراء ، نوع ويژه اى از جدال است كه در آن ، شخص ْ گونه اى از نشانه هاى شكّ و انكار را دارد . به همين دليل ، در مراء ، جنبه هاى سلبى فراوانى وجود دارد . البته گاه مراء به مفهوم مطلق جدال هم به كار مى رود؛ ولى در «مكابره» ، مناقشه كننده انكار ، دشمنى و علاقه به پيروزى را پيشه مى كند و مكابر ، كسى است كه حقّ طرف مقابل را منكر است و وى را نفى مى كند و با علم به حقانيّت او به پيروزى بر او علاقه دارد (تاج العروس ، ج ۷ ، ص ۴۳۴) .


گفتگوي تمدن ها
10

مى گردد . ۱

جنگ تمدن ها

اختلاف تمدن ها معمولاً از باورِ اقوام ، ملّت ها ، احزاب و گروه ها به درستى آرا و حقّانيت اعتقادات ، اخلاق و رفتار خويش و نادرستى ديگران ، مايه مى گيرد . امام صادق عليه السلام دراين باره مى فرمايد :
ثَلاثُ خِلالٍ يَقولُ كُلُّ إنسانٍ إنَّهُ عَلى صَوابٍ مِنها: دينُهُ الَّذي يَعتَقِدُهُ، وهَواهُ الَّذي يَستَعلي عَلَيهِ، وتَدبيرُهُ في اُمورِهِ.
هر انسانى در سه ويژگى ، خود را بر حق مى داند : در دينى كه بدان باور دارد؛ در هواى نفسى كه بر وى چيره شده است؛ و در تدبيرى كه براى كارهايش انديشيده است . ۲
اين روايت ، به مهم ترين عوامل اختلاف تمدن ها اشاره دارد . محدوديت توان فهم از يك سو ، و تعصّب ، تقليد كوركورانه و انگيزه هاى سودمدارانه ، بلكه هر نوع انگيزه نفسانى از سوى ديگر ، هر گروهى را به سوى اعتقاد به درستى باورهاى دينى ، سياسى و روش هاى مديريتى خود و نادرستى روش هاى ديگر ، سوق مى دهد . به بيانى دقيق تر ، حق پندارى خويش ، در نظر فرد يا گروه ، زير بناى اختلاف تمدن هاست و اگر اين بيمارى مداوا نگردد ، به جنگ تمدن ها كشانده مى شود و چه بسا در شرايط كنونى كه قدرت هاى بزرگ ، از سلاح هاى كشتار جمعى برخوردارند ، به نابودى همه تمدن ها بينجامد .

1.در أقرب الموارد ، درباره «تمدن الرجل» آمده است : به اخلاق شهرنشينان درآمد و از خشونت ، تهاجم و نادانى ، به ظرافت ، هم خويى و آگاهى منتقل شد .

2.تحف العقول ، ص ۳۲۱ .

  • نام منبع :
    گفتگوي تمدن ها
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1379
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/49479
تعداد بازدید : 46717
صفحه از 358
پرینت  ارسال به