141
گفتگوي تمدن ها

ببين چگونه براى تو مَثَل ها زدند و گمراه شدند . در نتيجه ، راه به جايى نمى توانند ببرند؛ و گفتند : آيا وقتى استخوان و خاك شديم ، [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى شويم؟ بگو : «سنگ باشيد يا آهن ، يا آفريده از آنچه در خاطر شما بزرگ مى نمايد . [باز هم برانگيخته خواهيد شد]» . پس خواهند گفت : «چه كسى ما را باز مى گرداند؟» . بگو : «همان كسى كه نخستين بار شما را پديد آورد» . [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى دهند و مى گويند : آن ، كى خواهد بود؟ بگو : «شايد كه نزديك باشد» . روزى كه شما را فرا مى خواند ، پس در حالى كه او را ستايش مى كنيد ، اجابتش مى نماييد و مى پنداريد كه جز اندكى [در دنيا ]نمانده ايد؛ و به بندگانم بگو : «آنچه را كه بهتر است ، بگويند كه شيطان ، ميانشان را به هم مى زند؛ زيرا شيطان ، همواره براى انسان ، دشمنى آشكار است» .

و [چيزى] مردم را از ايمان آوردن ، باز نداشت . آن گاه كه هدايت برايشان آمد ، جز اين كه گفتند : آيا خدا بشرى را به سمت رسول ، مبعوث كرده است؟ بگو : «اگر در روى زمين ، فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مى رفتند ، البته بر آنان [نيز] فرشته اى را به عنوان پيامبر ، از آسمانْ نازل مى كرديم» . بگو : «ميان من و شما ، گواه بودن خدا كافى است؛ چرا كه او همواره به [حال ]بندگانش آگاهِ بيناست» .

حديث

۱۴۲.زيد بن اسلم :اوّلين ستمگرِ روى زمين ، نمرود بود و مردم براى گرفتن غذا به وى مراجعه مى كردند . ابراهيم نيز همراه ديگران پيش وى رفت . هنگامى كه مردم از برابر نمرود گذر مى كردند ، از آنان مى پرسيد : پروردگار شما كيست؟ آنان مى گفتند : تو ؛ تا آن كه ابراهيم از مقابلش رد شد . نمرود گفت : پروردگار تو كيست؟ ابراهيم پاسخ داد : «پروردگار من ، همان كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند» . گفت : من [هم] زنده مى كنم و[هم ]مى ميرانم . ابراهيم گفت : «خدا [ى من] ، خورشيد را از خاور برمى آورد . تو آن را از باختر برآور» . پس آن كسى كه كفر ورزيده بود ، مبهوت ماند» .


گفتگوي تمدن ها
140

« انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُواْ لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّواْ فَلاَ يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً * وَ قَالُواْ أَءِذَا كُنَّا عِظَـمًا وَ رُفَـتًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا * قُلْ كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا * أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبُرُ فِى صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِى فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيبًا * يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً * وَ قُل لِّعِبَادِى يَقُولُواْ الَّتِى هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَـنَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَـنَ كَانَ لِلاْءِنسَـنِ عَدُوًّا مُّبِينًا . ۱ »

« وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَآءَهُمُ الْهُدَى إِلآَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولاً * قُل لَّوْ كَانَ فِى الْأَرْضِ مَلَئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَآءِ مَلَكًا رَّسُولاً* قُلْ كَفَىبِاللَّهِ شَهِيدَا بَيْنِى وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرَا بَصِيرًا . ۲ »

الحديث

۱۴۲.زيد بن أسلم :إنَّ أوَّلَ جَبّارٍ كانَ فِي الأَرضِ نُمرودُ ، وكانَ النّاسُ يَخرُجونَ فَيَمتارونَ مِن عِندِهِ الطَّعامَ ، فَخَرَجَ إبراهيمُ يَمتارُ مَعَ مَن يَمتارُ ، فَإِذا مَرَّ بِهِ ناسٌ قالَ : مَن رَبُّكُم ؟ قالوا : أنتَ ، حَتّى مَرَّ بِهِ إبراهيمُ ، قالَ : مَن رَبُّكَ ؟ قالَ : « رَبِّىَ الَّذِى يُحْيى وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيى وَ أُمِيتُ قَالَ إِبْرَ هِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ۳» . ۴

1.الإسراء : ۴۸ ـ ۵۳ .

2.الإسراء : ۹۴ ـ ۹۶ .

3.البقرة : ۲۵۸ .

4.تاريخ الطبري : ۱/۲۸۷ .

  • نام منبع :
    گفتگوي تمدن ها
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1379
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/49479
تعداد بازدید : 46424
صفحه از 358
پرینت  ارسال به