۱۵۰.محمد بن عبداللّه خراسانىـ خادم امام رضا عليه السلامـ : مردى از زنديق ها بر امام رضا عليه السلام وارد شد ، در حالى كه نزد حضرت ، گروهى حضور داشتند . امام رضا عليه السلام فرمود : «اى مرد ! به نظر شما ، اگر سخن شما درست باشد ـ كه البتّه چنان كه مى گوييد نيست ـ ما و شما همگون نيستيم؟ و بنابراين ، از نمازى كه خوانديم ، روزه اى كه گرفتيم و زكاتى كه پرداختيم و اقرارى كه كرديم ، زيانى به ما نخواهد رسيد؟» . مرد سكوت كرد .
امام رضا عليه السلام فرمود : ولى اگر سخن ما درست باشد ـ كه چنين است ـ آيا شما نابود و ما رستگار نخواهيم گشت؟» .
وى پرسيد : خدا رحمتت كند ! به من بگو او كجا و چگونه است؟
امام عليه السلامفرمود : «واى بر تو ! پندار تو اشتباه است . او مكان را به وجود آورد و وجود داشت ، در حالى كه مكانى نبود او چگونگى را آفريد و پيش از آن ، وجود داشت . او نه به چگونگى و كجايى شناخته مى شود ، نه به حواس درك مى گردد و نه با چيزى مقايسه مى گردد» .
مرد گفت : بنابراين ، چيزى نيست ؛ چرا كه به حسّى از حواس پنجگانه درك نمى شود» .
فرمود : «واى بر تو ! حواس تو كه از درك او ناتوان گشت . پروردگارت را منكر مى شوى ؛ ولى ما هنگامى كه حواسمان از درك او ناتوان مى شود ، يقين مى كنيم كه او پروردگار ما و بر خلاف چيزهاست» . ۱
مرد پرسيد : به من بگو كى بوده است؟
امام رضا عليه السلامفرمود : «تو به من بگو كه كى نبوده تا من بگويم كى بوده است» .
مرد پرسيد : چه دليلى بر اوست؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «من وقتى بر جسم خود نگريستم كه در عرض و طول آن ، جاى هيچ زيادى و يا كمى را برايم نگذاشته ، ناگوارى ها را از آن دفع كردم و سودمندى ها را به سوى او كشانده ، فهميدم كه براى اين ساختار ، سازنده اى است . پس به او اقرار كردم ، افزون بر آنچه كه از گردش فلك به قدرت او ، ايجاد ابرها ، حركت بادها ، چرخش خورشيد ، ماه و ستارگان و ديگر نشانه هاى شگفت آور و استوار را مى بينم ، مى فهمم كه براى اين كارها برنامه ريز و پديد آورنده است» .
مرد پرسيد : پس چرا چهره پوشانده است؟
فرمود : «پرده نشينى از بندگان ، به خاطر فراوانى گناهان آنان است ؛ امّا براى او در لحظه لحظه هاى شب و روز ، هيچ پوشيده اى مخفى نيست» .
مرد پرسيد : پس چرا حسّ بينايى دركش نمى كند؟
امام فرمود : «تا بين او و بندگانش كه ديدگان آنان و غير آنان را درك مى كنند ، فرق باشد . از آن گذشته ، او برتر از آن است كه ديده اى او را ببيند ، خيالى بر او چيره گردد و يا خِرَدى او را مشخّص كند» .
گفت : چارچوب او را برايم بيان كن .
امام فرمود : «او چارچوب ندارد» .
گفت : چرا؟
فرمود : «چون هر معيّنى به مرزى منتهى مى شود و اگر چارچوب بپذيرد ، فزونى را هم قبول خواهد كرد و اگر فزونى را بپذيرد ، نقص هم قابل طرح است ، با آن كه او غيرمحدود ، زياده ناپذير ، كمى ناپذير ، غير قابل تجزيه و پندارناپذير است» .
مرد گفت : درباره اين عقيده تان كه مى گوييد او لطيف ، شنونده ، بينا ، دانا و حكيم است ، توضيح بده . آيا جز با گوش ، شنونده است و جز با ديده ، بيننده است ، و جز با كار دست ها لطيف است ، و جز با صنعت ، حكيم است؟
امام رضا عليه السلامفرمود : «ظريفكارى از ما با دست است . مگر نديده اى كه انسان ، چيزى را پردازش مى دهد و در پردازش خود ، ظريفكارى مى كند و گفته مى شود فلانى چه قدر ظريفكار است . چگونه بر خالق بزرگ ، لطيف گفته نشود ، با آن كه آفريده اى ظريف و بزرگ آفريده و در حيوان ، روح قرار داده و هر جنسى را با جنس خود ، در شكل گوناگون آفريده ، به گونه اى كه پاره اى همگون پاره اى ديگر نيست و هر كدام در پردازش چهره اش نشانى از ظريفكارى خداوند لطيف و آگاه دارد .
به درختان و بارهاى خوش ، خوردنى و غير خوردنى آنها نگريسته ، مى گوييم : پروردگار ما لطيف است ؛ امّا نه شبيه بندگانش . مى گوييم او شنونده است و صداى هيچ يك از مخلوقاتش از عرش تا فرش ، از ذرّه به بالا ، در خشكى و دريا بر او پوشيده نيست و زبان آنها بر او مشتبه نمى شود . اين جاست كه مى گوييم او شنونده به غير گوش است . مى گوييم او بيننده به غير چشم است ؛ چرا كه در شب تاريك ، بر صخره اى سياه ، جاى پاى مورى سياه را مى بيند و جنبش مورى را در شب تاريك ، سودآورى و زيان آورى او ، نشان جفتگيرى او ، تخم او و نسل او را مى بيند . چنين است كه مى گوييم او بيناست ، امّا نه چون بينايى بندگانش» .
راوى مى گويد : وى از بحث رها نشد تا آن كه مسلمان شد .