بررسي اين که آيا اين احاديث در هيچ يک از جوامع کهن و متعلق به دوره ماقبل به دوره قبل از تدوين صحاح ذکر شده است يا نه، و نيز واکاوي سلسله راويان به نتايجي ميرسد از جمله اين که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به احتمال زياد در مخالفت با کتابت حديث هيچ ديدگاهي بيان نکرده است؛ اين احاديث در نسل دوم تابعين فرافکني شده است و آنها را به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رساندهاند.
در نمودارهاي بعدي به اِسناد احاديثي که در دفاع از کتابت حديثاند، اشاره ميکند که اين احاديث در جوامع حديثي کهن آمدهاند، اما ساختار اِسناد آنها بسيار دشوارياب و مستلزم به کارگيري روش تحليل از طريق يافتن «حلقه مشترک» و شناسايي «حلقه مشترک فرعي» است. ۱ *پس از تحليل اِسنادها شوئلر به اين نتيجهگيري نهايي ميرسد: احتمالاً احاديث نبوي مربوط به جواز کتابت حديث متأخرتر از روايات صحابه در اين بارهاند، اما مسلماً اين احاديث قديميتر از آن حديث نبوياند که کتابت حديث را ممنوع دانسته است.
در نگاهي کلي ، با توجه به مبادي، روش و نتايج اين مقاله مفصل ـ که بيشتر در حد کتابچه يا رساله است ـ ميتوان در نقد و بررسي آن گفت از چند جنبه جايگاهي ويژه را داراست. نخست آن.که شوئلر در مقام يکي از صاحب نظران در حوزه حديث پژوهي عملاً با ناديده انگاشتن آراي محققاني تأثيرگذار همچون شاخت در خصوص عدم وثاقت تاريخي حديث، روشهاي تحليل روايي تاريخي ـ فان اس را به کار ميگيرد. به اين ترتيب، او نيز به همراه موتسکي به نتايج جديدي در اين باب دست مييابد که به دور از هر کلي گويي راهي ميانه را پيش رو ميگذارد: از سويي عدم پذيرش ادعاي شکاکان مبني بر جعلي بودن حديث و از سوي ديگر رد دعوي مخالفان آنها مبني بر مسلم انگاشتن وثاقت منابع اسلامي.
ديگر آن.که شوئلر در مسأله مناقشه آميز نقل شفاهي يا مکتوب حديث به تحليل شرايط آن دوره ميپردازد و اين امر را ناشي از تصوري نادرست از نظام آموزش و فراگيري علم ميداند. او با تدقيق در روشهاي يادداشت برداري ، اختلاف نقلهاي گوناگون آثار حديثي را صرفاً ناشي از نقل شفاهي آنها نميداند. بلکه او قايل است شيوه ترکيبي نقل مکتوب و شفاهي ـ که مرسوم ميان استاد و شاگردان و درس گفتارهاي آنان بوده ـ و نيز آزادي عمل شاگردان درتلخيص و ترکيب و حتي تغيير متون در هنگام نقل مطالب استادان سبب اين اختلاف نقلها ميشده است. بدين سان، شوئلر با دقت در شرايط فرهنگي و اجتماعي آن دوره در اين حيطه نيز دريچهاي نو را ميگشايد.
نکته آخر اين که شوئلر در اين مقاله(و نيز برخي آثار ديگرش) به همراه موتسکي رهيافت تحليل متن ـ اسناد روايات را کاملتر کردند و در جريان تحقيق در متنهاي مختلف روايات امکان تاريخگذاري
1.. براي آگاهي از تعاريف اين اصطلاحات ر.ک: هارالد موتسکي «حديث پژوهي در غرب، مقدمهاي در باب خاستگاه و تطور حديث»، ترجمه مرتضي کريمي نيا، فصلنامه علوم حديث، ش ۳۷ ـ ۳۸، سال دهم، پاييز و زمستان ۸۴ ، ص۲۰ ـ ۲۳.