دقيقتر روايات فراهم آمد. اين امر نيز خود تمهيدي براي بازسازي تاريخ نقل احاديث و حتي رديابي تغيير متن آنها در جريان نقل به دست ميدهد. ۱
باري پس از اين نقد و بررسي مباحث و روش شوئلر، ترجمه کامل بخشهاي سوم و چهارم در پي ميآيد:
سوم
نقل است که نخستين بار فرمان تدوين رسمي حديث را خليفه اموي، عُمَر بن عبد العزيز (حک ـ : 100 ـ 102ق) صادر کرد، «چه بيم آن ميرفت حديث از ميان برود و حاملان آن نيز از دنيا بروند». ۲
پيشتر برخي از حاكمان اموي از جمله مروان اول ۳ (حك ـ : 65 ـ 66 ق) و به ويژه پدر عُمَر بن عبد العزيز، يعني عبد العزيز بن مروان (م 104ق) درخواست كتابت و جمع آوري حديث را مطرح كرده بودند. ۴
پس از مرگ خليفه دوم (عمر بن الخطاب) وضعيت به گونه اساسي تغيير كرده بود. معدودي از صحابه يا شايد هيچ كس از ايشان باقي نمانده بود كه توان ارائه احاديث را در مرأي و منظر عموم داشته باشد و اين احاديث براي امويان دردسرساز نباشد. از سوي ديگر، تنقيح (و تدوين) احاديث با حمايت امويان تنها در جهت علايق حاكمان ميتوانست انجام پذيرد، گو اين كه ـ همانگونه كه در حديث نيز آمده ـ كاملاً محتمل است انگيزههاي ديني براي افراد درست كاري مانند عُمَر بن عبد العزيز مهم ترين عامل و محرّک بوده است. بدين سان، اگر گزارش هاي سنتي صحيح باشد، عمر بن عبد العزيز همان نقشي را براي [حفظ] حديث ايفا كرد كه عثمان (حك ـ : 23 ـ 35ق) براي قرآن انجام داد.
نخستين عالمي را كه از سوي عُمَر بن عبد العزيز مأموريت يافت، ابو بكر بن عُمَر بن حزم (م 120ق) دانسته اند؛ ۵
با اين حال، معروف است كه كار تكميل و انجام نهايي اين وظيفه را ابن شِهاب [228] زُهري(م125ق)، از عالمان مدينه بر عهده داشت: «نخستين فردي كه علم (يعني حديث) را [در حجمي وسيع] گردآوري كرد و نگاشت ابن شِهاب بود: «أوَّل مَن دَوَّن العلمَ و الكتابَ ابنُ شِهاب». ۶
او كه در پيشبرد انتشار حديث به صورت مكتوب نقش اصلي را عهده دار بوده (ادامه مقاله)، ظاهرا در تمام دوره حياتش از اين كار خود در ترديد و رنج به سر برده است. اين نكته را از برخي منقولات كه از او
1.. براي آگاهي بيشتر ر.ک: «حديث پژوهي در غرب، مقدمهاي در باب خاستگاه و تطور حديث»، هارالد موتسکي، ترجمه مرتضي کريمي نيا، فصلنامه علوم حديث، ش ۳۷ ـ ۳۸ سال دهم، پاييز و زمستان ۸۴، ص۳ ـ ۳۱؛ «حديث پژوهي در غرب»، دانشنامه جهان اسلام،زير نظر غلامعلي حداد عادل، کتاب مرجع، تهران، ۱۳۸۷.
2.. طبقات، ج۲، جزء دوم، ص ۱۳۴؛ تقييد العلم،ص ۱۰۵، ۱۰۶؛ جامع، ج ۱، ص ۷۶؛ سنن دارمي، ج۱، ص۱۰۴؛ نيز ر.ک: دو کتاب نبية عبّود فؤاد سزگين در زير: N.Abbott, Studies, II, ۲۵ff., GAS, I, ۲۸۱
3.. تقييد العلم، ص ۴۱؛ طبقات، ج ۲، جزء ۲، ص ۱۱۷؛ سنن دارمي، ج ۱، ص ۱۰۱.
4.. طبقات، ج ۷، جزء ۲، ص ۱۵۷؛ نيز ر.ک: GAS، ج ۱، ص ۶۲ ، ۶۳.
5.. طبقات، ج۲، جزء۲، ص ۱۳۴؛ نيز ر.ک: GAS، ج۱، ص۵۶، ۵۷.
6.. جامع، ج۱، ص۷۳، ۷۶؛ حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، ج۳، ص۳۶۳؛ قس: GAS، ج۱، ص۲۸۰.