مقايسه تورات شفاهی و حديث در نقل و روايت، منع نگارش، و تدوين و تنسيق - صفحه 218

الحَدِيثَ فِي الكَرَارِيسِ. ۱
در تمام اين نمونه‌ها اگر كتاب [كتابة] را به «روش نقل روايت به صرف استنساخ [متون مكتوب]» ترجمه كنيم، مفيد معنايي نخواهد بود. اين نكته در ترجمه سرفصل هايي اين چنين هم صادق است: (باب ذكر كراهية كتاب [ـة] العلم و تخليده في الصحف) ۲ و (باب ما جاء في كراهية كتاب العلم)؛ ۳ زيرا احاديثي كه در اين باب ها آمده، در مخالفت با كتابت و نگارش است، نه روشِ «كتابة» در نقل حديث.
ضميمه تشريحي دوم: آيا زُهري مجموعه اي حديثي به امر امويان تدوين كرده است؟
گلدتسيهر معتقد بود تمام گزارش ها از تلاش هاي عُمَر بن عبد العزيز در تدوين حديث را بايد گزارش هاي غير تاريخي دانست و كنار گذاشت. به نظر او.
اخلاف شايسته [اموي] قصد داشته اند اين خليفه پرهيزگار را هر چه بيشتر به مجموعه سنّت اسلامي پيوند زنند. ۴
اما احتجاجي عليه اين ديدگاه مطرح است: هسته روايت منقول در بالا [از زُهري] احتمالاً اصيل، و قطعاً متقدم و كهن است، هر چند نمي‌توان به قطع گفت كه عبارت «هؤلاء الأمراء» در آن حتماً به عُمَربن عبد العزيز اشاره دارد. اين نكته را از آن جا مي‌‌توان اثبات كرد كه عين همين تعبير را شاگردِ زُهري، مَعمَر بن راشد (م 154ق) در كتاب الجامع ۵ خود نقل كرده است. بي‌ترديد مُحال است كه مَعمَر خود اين روايت را ابداع كرده باشد تا در مقام مصنِّف، مؤيدي براي اثرش باشد. او در «باب كتاب العلم» نه تنها احاديثي در پذيرش روايت مكتوب (سه حديث) نقل كرده، بلکه چهار حديث (!) هم در ردّ اين روايات آورده است. ۶ اما نمي‌توان اين احتمال را منتفي دانست كه اشاره ضد اموي در عبارتِ «اين حاكمان ما را به اين كار واداشتند»، از ايجاد انحرافي مغرضانه در [عملكرد يا احاديث] مَعمَر يا در واقع در زُهري نشئت گرفته است. ۷ با اين همه، اين كه با دستور امويان، زُهري نخستين كسي بوده كه حديث را در مقياسي وسيع تدوين كرده است، ثابت مي ماند. مرادم به وضوح اين است كه اين حقيقت را همگان امري تاريخي دانسته اند و لذا قابل ترديد نيست.
***
[230] زُهري براي استفاده شخصي‌اش عادت داشت هر تعداد حديثي را بدون وسواس بنويسد. اما تبعيت از حكم خلفا از نظر او، همچون شكستن حرمت امري محتوم بود كه دهه‌ها بدان پاي‌‌بند بود؛

1.. سنن دارمي، ج۱، ص۱۰۰.

2.. جامع، ج۱، ص۶۳.

3.. صحيح ترمذي، ج۲، ص ۱۱۱.

4.. Goldziher, Muhmmednisiche Studien, II, ۲۱۰ ـ ۲۱۱.

5.. مصنف، ج۱۱، ص ۲۵۸، ش۲۰۴۸۶.

6.. همان، ج ۱۱، ص۲۵۷ ـ ۲۵۹.

7..براي آگاهي از موضع منفي مَعمَر نسبت به اميان و معلمش زُهري ر.ک: Erlig Ladewig petersen, Studies on the Historiograply of the Ali ـ Mu a wiya Conflict, Acta orientalia ۹cOPENHAGEN۰ ۲۷ ۹۱۹۶۳) ۸۳ ـ ۱۱۸, ESP. ۱۰۲ ـ ۱۰۳,

صفحه از 226