بودند. ۱ كاملاً محتمل است كه حمايت وي از سنت مكتوب، با اتكا و استناد به حديث نبوي، براي اودر بصره قرن دوم بسي نام و شهرت به ارمغان آورده، چرا كه با اين همه، بصره همچنان به شدت با نگارش حديث مخالفت ميكرد.
پنج حديث وجود دارد كه در متن آن آمده است: «قَيِّدُوا العلمَ؛ حديث را بنگاريد». اين قول را به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، ۲ به امام علي عليه السلام، ۳ عبد اللّه بن عباس، ۴ أنس بن مالک ۵ و حتي به عُمر ۶ نسبت داده اند. آن حديث در واقع سرانجام بر روي كاغذ آمد و اين از سير تكوين حديث در قرن سوم هجري (نهم ميلادي) آشكار ميشود. همچنان كه پيش از اين در يهوديت اتفاق افتاده بود، اكنون در اسلام نيز آموزه شفاهي دومين آموزه مكتوب شد كه به جدّ از آن دفاع ميشد و به هيچ وجه از آموزه مكتوب اصيل (و اصلي) درجه پايين ترين نداشت. ۷
اما نميتوان گفت كه حاميان سنت مكتوب كاملاً بر مخالفانشان غلبه يافته و پيروز شدند. يكي از مؤلّفه هاي اساسي روايت شفاهي كه طي سده سوم، و حتي پس از آن، از ميان نرفت، اين بود كه كمال مطلوب در نقل سنت تنها با «سماع» يا شنيدن از زبان استاد حاصل ميشد. روايتِ «صرفا نسخه نويسي شده» (: كتابة) را همچنان ضعيف مي انگاشتند و همواره از آن پرهيز ميكردند. ۸ شايسته توجه است كه حتي مجموعه هاي مدوّن احاديث كه بخاري و مسلم و جز آنها گردآوردند، ميبايست از طريق سماع ۹ گردآوري شده باشد. البته، در عمل فقط تعداد قليلي از افراد موفق به شنيدن اين مجموعه هاي عظيم، به طور كمال و تمام، در سخنرانيهاي مؤلّفان آنها يا سماع از طريق راوياني موثق شده اند. ۱۰
کتابنامه
ـ «در باره يهود»، ليلا هوشنگي و ديگران، تهران: کتاب مرجع، 1386 ش.
ـ«حديث پژوهي در غرب، مقدمهاي در باب خاستگاه و تطور حديث»، هارالد موتسکي، فصلنامه علوم حديث، ش 37 ـ 38، پاييز و زمستان 1384 ش.
ـ دانشنامه جهان اسلام، زير نظر غلامعلي حداد عادل، تهران: کتاب مرجع، 1387 ش.
1.. همان.
2.. تقييد العلم، ص ۶۸ ـ ۷۰.
3.. همان، ص ۸۹،۹۰.
4.. همان، ص ۹۲.
5.. همان، ص ۹۶، ۹۷.
6.. همان، ص ۸۸؛ ابن أبي شيبة، ج ۹، ص ۴۹، شماره ۶۴۷۸.
7.. See Goldziher, Kampfe, ۸۶۹ ff.
8.. ر.ک: بحث مربوط به صحيفه عمرو بن شعيب كه در آن يحيي بن معين و علي بن المدني با ديگران مشاركت داشته اند، در تهذيب التهذيب، ج ۸، ص ۴۷، ۴۸، ذيل عمرو بن شعيب؛ ميزان الإعتدال، ج ۳، ص ۲۶۴، ۲۶۵؛ تأويل، ص ۹۳.
9.Cf Johann Fuck, Beitrage zur Uberieferungsgeschichte von Buharis Traditionssammlung ZDMG ۹۲ (۱۹۳۸), ۶۰ ـ ۸۷, esp. ۶۲.
10... Cf. Goldziher,Neue Materialien zurLiteratur des Uberieferungswesens bei den Mohammedanern, ZDMG ۵۰ (۱۸۹۶), ۴۶۵ ـ ۵۰۶, esp. ۴۶۶ ـ ۶۷; Fuck, Beitrage, ۶۲ff.