گذری بر سند و درنگی در متن حديث « اخوک دينک… » - صفحه 30

نيرومندتر و برجسته‌تر باشد ۱ تا بتوان ناقص (مشبّه) را به کامل (مشبّه‌به) مانند کرد و پيوند زد و آن يک را به اين يک، نزديک و آبرومند کرد. ۲
البته گاهي نيز سود تشبيه، گرچه بسيار کم پيش مي‌آيد و بـــا آن که وجه شبه در مشبّه‌به، رقيق‌تر وکم‌نمودتر است ـ به مشبّه‌‌به بازمي‌گردد و«تشبيه مقلوب» رخ مي‌نمايد. ۳ انگيزه چنين تشبيه وارونه‌اي، مثلاً در تشبيه شير به زيد يا بدر به چهره زيد، يا ايجاد اين گمان در شنونده يا خواننده است که باور کند وجه شبه در مشبّه‌به نيرومندتر است (با آن که در واقع، چنين نيست) و يا به او بباوراند که در نگاه گوينده، مشبّه‌به ارجمندتر و شايسته توجه بيشتر است. ۴
اينک بايد ديد اخباريان و اصوليان تشبيه به کار رفته در اين حديث را چگونه ارزيابي و نوع آن ‌را ‌چگونه ‌تعيين مي‌کنند. آنان در اين ‌بـاره، سخن بي‌پرده و‌آشکاري نگفته‌اند و بحث‌هاي خود را در باره‌ اين حديث، با اصطلاحات رايج در علم بيان ـ که تشبيه از محورهاي آن است ـ به هم در نياميخته‌اند، گرچه بهانه اين خرده‌گيري در سوي اصوليان بيشتر است؛ زيرا از ميان اخباريان، چنان که پيش‌تر هم گفتيم، تنها شيخ يوسف بحراني کمي در باره پيام و متن حديث «اخوک دينک ...» سخن گفته است، اما اصوليان از آن، بسي گسترده‌تر گفتگو و کالبد شکافي‌اش کرده‌اند.
با اين همه، اين دو دسته ـ که همگي «دينک» را مشبّه و «اخوک» را مشبّه‌به به شمار آورده‌اند ـ يا اين تشبيه را تشبيهي رايج و رسمي مي‌دانند و يا تشبيهي مقلوب؛ اگر آن را يک تشبيه رسمي بدانند، بايد وجه شبه (احتياط آميز و جدي گرفتني بودن) را در مشبّه‌به (اخوک)، نيرومندتر و افزون‌تر از مشبّه (دينک) بدانند و اگر آن را يک تشبيه مقلوب بخوانند، به ناچار و ناگزير، بايد وانمود و ادعا کنند، با آن که وجه شبه (احتياط آميز و جدي گرفتني بوده) در مشبّه‌به (اخوک)، کمتر و رقيق‌تر و در مشبّه (دينک)، بيشتر و غليط‌تر است، داستان اين تشبيه، واژگونه است تا بتوانند به باور اين و آن بيندازند که وجه شبه در مشبّه‌به (اخوک)، بيشتر يا آن که او حياتي‌تر و ارجمندتر و شايسته توجه و عنايت فوق‌العاده‌اي است.
ناگفته پيداست که اين دو دسته نمي‌خواهند تشبيه مورد بحث را از نوع مقلوب بدانند؛ زيرا چنين کاري نوعي فرار به جلو و نقض غرض است و سود آن به مشبّه‌به (اخوک) مي‌رسد؛ با آن که اينان در اين جا مي‌خواهند به فوق‌العادگي و احتياط آميز بودن دين برسند، نه چيزي ديگر. بنا بر اين، گزينه بهتر براي آنان، همان تشبيه رسمي و رايج است، اما پذيرفتن چنين تشبيهي آنان را به ورطه‌اي ديگر مي‌افکند. آنان بايد در پي تن دادن به چنين تشبيهي، نه در اندازه و شکل يک ادعا و وانمود کردن که جايش تشبيه مقلوب است، بلکه به عنوان يک اصل مسلّم که بي‌نياز از ادعا و تظاهر است، بپذيرند «اخ» که تعبيري کنايي از «حق الناس» است، از «دين»، مهم‌تر و ارجمندتر است و اين، چيزي نيست که در چارچوب و

1.. همان، ص ۵۴۴.

2.. همان، ص ۵۴۵.

3.. همان، ص ۵۴۶.

4.. همان، ص ۵۴۷.

صفحه از 35