نسخ حديث، امكان و محدوده آن - صفحه 48

وي مي‌‌افزايد که فقيهان (اهل سنت) به اين روايات، به سبب اين كه منسوخ شده‌اند، عمل نكرده و بر طبق آنها فتوا نداده‌اند. البته وي، اين احتمال را هم منتفي نمي‌‌داند كه وجود ضرورت يا اموري مانند باريدن باران، سبب اين كار شده باشد. ۱
8 . نيز به گفته وي، بر اساس برخي روايات معتبر، مي‌‌توان هنگام وضو، بر عمامه يا روسري مسح نمود، ولي فقيهان به علت نسخ شدن اين روايات، به آنها عمل نكرده‌اند. ۲
9. به نوشته حاكم نيشابوري، اين حديث از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم كه فرمود: «لا تنتفعوا من الميتة باهاب ولاعصب؛ از پوست و پي مردار، استفاده نكنيد»، با حديث زير كه ناقل آن ابن عباس است، نسخ شده است:
ان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مرّ بشاة ميتة فقال: هلّا استمتعم بجلدها، قالوا: يا رسول الله! انها ميتة، فقال: انّما حرم اكلها؛۳
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به همراه برخي اصحاب، به لاشه گوسفندي برخورد نمود. پس به آنان فرمود: چرا از پوست اين حيوان استفاده نمي‌كنيد؟ عرض كردند: اي رسول خدا، چون مردار است. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ابراز داشت: آن چه حرام است، خوردن آن است [، نه ديگر استفاده‌ها].
گفتني است که با فرض معتبر بودن اين دو روايت، آن‌گاه مي‌توان از وقوع نسخ در ‌آنها سخن گفت كه ثابت شود حديث دوم، پس از حديث نخست، صادر شده است. نيز شايان ذكر است که گاهي ممكن است ناسخ و منسوخ در گفتاري واحد و يكجا صادر شوند؛ مانند دو نمونه زير:
10. به نقل از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم آمده است:
نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها؛۴
پيش از اين، شما را از زيارت قبور نهي مي‌كردم، [ولي هم اكنون اين نهي را برداشتم]. پس به زيارت آنها برويد.
11. نيز به نقل از آن حضرت مي‌خوانيم:
نهيتكم عن اخراج لحوم الاضاحي من مني، بعد ثلاث ألا فكلوا و ادّخروا؛۵
پيش از اين شما را از بيرون بردن گوشت‌هاي قرباني از مني پس از گذشت سه روز، نهي مي‌كردم، ولي از حالا مي‌توانيد، پس از گذشت سه روز نيز، آنها را بيرون برده و بخوريد و ذخيره نماييد.
12. قطب راوندي، پس از اشاره به رواياتي كه بر اساس مفاد آنها، قاضي و حاكم مسلمان، بين داوري

1.. معرفة علوم الحديث، ص۸۵ .

2.. تأويل مختلف الحديث، ص۲۴۲.

3.. همان، ص۲۴۳.

4.. ر.ک: علل الشرايع، ج۲، ص۴۳۹؛ شرح اصول الكافي، ج۲، ص۳۱۸؛ مستدرك الوسائل، ج۲، ص۳۶۴.

5.. علل الشرايع، ج۲، ص۴۳۹.

صفحه از 50