حديث سفينه در کتاب های اهل سنّت - صفحه 107

روايت کرده است؛ زيرا سيوطي در مقدمه جمع الجوامع ذکر کرده که هر جا به نحو اطلاق چيزي را به ابن جرير نسبت داده است، مقصود او تهذيب الآثار است؛ آنجا که مي‌گويد:
هر گاه نسبت دادن به ابن جرير را مطلق آوردم، آن مطلب در تهذيب الآثار است و اگر مطلبي در تفسير او يا تاريخش باشد، به آن تصريح مي‌کنم. ۱
7. حديث ابوسعيد خدري؛ طبراني آن را در المعجم الصغير و المعجم الاوسط نقل کرده است:
حدثنا محمد بن عبدالعزيز بن محمد بن ربيعة الکلابي، قال: نا أبي، قال: نا عبد الرحمن بن ابي حماد، عن أبي سلمة الصائغ، عن عطية، عن ابي سعيد الخدري، قال:سمعت رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ يقول: انما مثل اهل بيتي مثل سفينة نوح، من رکبها نجا و من تخلّف عنها غرق، انّما مثل اهل بيتي مثل باب حطة في بني اسرئيل من دخل غفر له۲.
8 . حديث أنس بن مالک؛ خطيب بغدادي در تاريخ بغداد، به هنگام ذکر ترجمه علي بن محمد بن شداد، ابوالحسن مطرز (شماره 6507) اين حديث را نقل کرده است:
أخبرنا (عبيدالله بن محمد بن عبيدالله) النجار، حدثنا ابوالحسن علي بن محمد بن شداد المطرز، حدثنا محمد بن محمد بن سليمان الباغندي، حدثنا ابوسهيل القطيفي، حدثنا حماد بن زيد ـ بمکة ـ و عيسي بن واقد، عن أبان بن أبي عياش، عن أنس بن مالک قال: قال رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ : إنما مثلي و مثل اهل بيتي کسفينة نوح، من رکبها نجا، ومن تخلف عنها غرق۳.
از آنچه گذشت، دانسته شد که حديث سفينه را هشت تن از اصحاب روايت کرده‌اند و طرق منتهي به ايشان، نه طريق منفرد است، به علاوه طريق‌هاي مطابق و شواهدي که برخي از افراد آنها با نُه طريق ياد شده مشترک است و طرق ديگري که به آنها دست نيافتيم؛ مانند طريق ابن سري و... . همچنان که معلوم شد که الفاظ حديث بسيار به هم نزديک است و همه آنها معناي واحدي را دربردارد و آن نجات راکب کشتي اهل بيت و هلاک و غرق شدن بازمانده از آن است. بعضي از روايات پيشين مطالبي را اضافه دارند و آن، اين که همراهي با اهل بيت را مانند دروازه آمرزش در بني‌اسراييل دانسته که هر کس وارد آن شود، آمرزيده مي‌گردد. آن نيز معنايي، همچون معناي صدر حديث دارد که بر ضرورت پيروي اهل بيت تأکيد دارد. شايد در فرصتي ديگر موفق به بررسي اين بخش از حديث شويم. بحث ما در اينجا در خصوص حديث سفينه است.

روايات ديگري براي حديث سفينه

همچنين مي‌افزاييم که سمعاني اين حديث را به صورت مرسل در تفسيرش روايت کرده است؛ آنجا که مي‌گويد:

1.. جمع الجوامع، ص ۲۱.

2.. المعجم الصغير، ج ۲، ص ۲۲؛ المعجم الاوسط، ج ۶، ص ۸۵ .

3.. تاريخ بغداد، ج ۱۲، ص ۹۰.

صفحه از 133