رکبها نجا و من تخلف عنها غرق» و در روايتي آمده: «من رکبها سلم و من ترکها غرق و أن مثل اهل بيتي فيکم مثل باب حطة في بني اسراييل من دخله غفر له...»1 .
7. شيخ بن عبد الله العيدروس يمني (م990ق) وي حديث را در حالي که تصريح به صحيح بودن آن کرده نقل نموده است و گفته است حديث «انّ مثل اهل بيتي مثل سفينة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها هلک» صحيح است، چنان که در خلاصة العبقات از وي نقل شده است. 2
8 . علامه احمد زيني دحلان هاشمي قرشي مکي (م1304ق) امام حرمين شريفين و شيخ علماي حجاز در دوره خود وي ميگويد:
صحيح است از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از طرفي که ايشان فرمودند: «انّما مثل أهل بيتي فيکم سفينة نوح من رکبها نجا، و من تخلّف عنها غرق ـ و في رواية: هلک ـ و مثل أهل بيتي فيکم کمثل باب حطّة في بني اسراييل، من دخله غفر له»3 .
9. پژوهشگر معاصر خالد بن احمد الصمّي بابطين، وي در حاشيه بر کتاب استجلاب ارتقاء الغرف تصريح کرده که برخي از طرق اين حديث برخي ديگر را تقويت ميکند. 4
پس حديث سفينه حديثي صحيح است و اين مطلب کاملاً شفاف است. از لابه لاي ابن بحث معلوم شد گفتار امام خميني و سيد شرف الدين در نهايت صحت است و الباني گفتهها را تحريف کرده و در بيان و تخريج خود به تدليس رو ميآورد و خوانندگان را به اين توهم واميدارد که حديث سفينه حديثي ضعيف است.
مطالبي که از حديث سفينه برداشت ميشود
برداشتهايي از حديث سفينه
1. حديث سفينه بر وجوب تبعيت از اهل بيت فقط دلالت دارد و نه تبعيت از ديگران؛ يعني اين حديث بر منحصر بودن لزوم تبعيت از اهل بيت دلالت دارد؛ چرا که تشبيه ايشان به کشتي وجود احتمال ديگر را ملغي ميکند؛ زيرا انسان يا سوار بر کشتي ميشود و يا سوار نميشود و راه سومي نميماند پس آن گاه سوار شد، يعني تابع اهل بيت عليهم السلام نجات مييابد و آن که سوار نشده هلاک شده و غرق ميگردد. پس راه نجات منحصر به ايشان است.
2. اين حديث بر عصمت اهل بيت عليهم السلام دلالت دارد؛ چرا که نجات کسي که به ايشان تمسک کرده و در کشتي سوار شده دلالت دارد بر اين که تمامي اقوال و افعال ايشان مطابق با شريعت مقدس است و به اندازه يک چشم به هم زدني از آن تجاوز نميکنند، و گرنه رستگاري و نجاتي با تبعيت از ايشان
1.. الصواعق المحرقة، ص ۳۵۲ دار الکتب العلميه.
2.. خلاصة عبقات الأنوار، ج ۴، ص ۸۹ .
3.. الصواعق المحرقة، ص ۳۵۲، دار الکتب العلميه.
4.. ر. ک: هامش استجلاب ارتقاء الغرف، ج ۲، ص ۴۸۲ و ۴۸۳.