در آن راه ندارد، نه اجتهادي همچون اجتهاد خليفه دوم و امثال وي. البته شارح با وجود ارادت خاصش به ائمه، بويژه امام علي عليه السلام و فرزندانش، در برخي موارد اعتقادات کلاميش را بر شأن ايشان برتري داده و برخي اصول اماميه را به خطا متهم کرده است، مسأله عصمت امامان از اين قرار است، و تأثيرات عقايدي و کلامي در شرح وي بروز دارد. ۱
از ديگر موارد که شارح در شرح سخن امام نيز اين عقيده را به مخاطب القا ميکند، و باز لفظ گمان، آن هم گمان خطا، را به امام حسين عليه السلام نسبت ميدهد، به بهانه آوردن مصداقي براي سخن حضرت امير عليه السلام است که خطاب به امام حسن عليه السلام فرمود: «ربما نصح غير الناصح ، وغش المستنصح» ۲ وي نصيحت دشمن آشکار را از اين قبيل دانسته و در تعيين مصداق گويد:
واستشار الحسين عليه السلام عبد الله بن الزبير وهما بمكة في الخروج عنها، وقصد العراق ظانا أنه ينصحه فغشه، وقال له: لا تقم بمكة، فليس بها من يبايعك، ولكن دونک العراق، فإنهم متي رأوک لم يعدلوا بک أحدا ۳ .
گويي امام فريب عبد الله بن زبير دشمن آشکار و رقيبش ۴ را خورد و به کربلا در آمد و به مهلکه افتاد، بيآن که اطلاعي از نصيحت حيلهجويانه عبدالله داشته باشد! و اين نمونه ديگري از خطاي اعتقاد شارح در اين باب است که حتي لفظ «ظن» را آورده، امام گمان نصيحت خيرخواهانه به قول عبداللهبرد حال؛ آن که چنين نبود! لذا در پايان سخن شارح ميخوانيم: «فخرج إلي العراق، حتي كان من أمرهما كان».
سکوت شارح نسبت به بياحترامي و دروغي ديگر
شارح در بخش ديگري طي سخن از بني اميه و بنيهاشم مطلب درازي از شيخ اعتقاديش ابوعثمان جاحظ با عنوان شيخنا ابوعثمان نقل کرده است که در ميان آن به قسمتي ميرسيم که سخن از جور بني اميه نسبت به بنيهاشم رفته است، در آن کلامي آورده است که گفتن آن شرم آور است چه رسد به پذيرفتن آن. و ابن ابي الحديد نيز متأسفانه هيچ نقدي در باره آن نميآورد. سخن اين است:
فكان جزاء بني هاشم من بنيه[بني اميه] أن حاربوا عليا، وسموا الحسن، وقتلوا الحسين، وحملوا النساء علي الأقتاب حواسر، «وكشفوا عن عورة علي بن الحسين» حين أشكل عليهم بلوغه كما يصنع بذراري المشركين إذا دخلت دورهم عنوة. ۵
اين مطلب را در کتاب الرسائل السياسية جاحظ يافتيم که بدون اندک تصرف و تغييري در شرح آمده
1.. ر.ک: شرح نامه۳۱، وصيت امام به فرزندش حسن عليه السلام، همچنين ر.ک: مقاله المنهج اللغوي في شرح ابن ابي الحديد لنهج البلاغه.
2.. نهج البلاغة، نامه۳۱.
3.. شرح نهج البلاغة، ج ۱۶، ص ۱۰۱، ۱۰۲.
4.. شارح به نقل از زبير بن بکار آورده که چون حسين عليه السلام از مکه به سوي عراق روانه شد، عبدالله بن عباس بر شانه زبير زد و گفت: چشمت روشن، فضا برايت مهيا شد حسين به عراق رفت، وميانشان مشاجرهاي لفظي درگرفت، و مرداني از قريش به سکوتشان خواندند. ( شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص ۱۳۳ـ ۱۳۷).
5.. شرح نهج البلاغة، ج ۱۵، ص ۲۳۶.