آسيب شناسی روايات ابن ابی الحديد درباره‌ امام حسين(ع) - صفحه 139

روان شده، گويا ديشب را ميان دو لشكرگاه ۱ گذرانده اي» ۲ . آن گاه سر را به سوي مرقد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پرتاب كرد و گفت: ‌اي محمد، امروز به جاي روز بدر. و اين سخن او بر گرفته از شعري است كه يزيد بن معاويه هم روزي كه سر امام حسين عليه السلام به او رسيد، به آن تمثل جست و آن خبر مشهور است. ۳

نقد تاريخي شارح به اسکافي

ابن ابي الحديد پس از اين نقل به نقد تاريخي اين جريان پرداخته، مي‌گويد:
مي گويم: هر چند شيخ ما ابو جعفر اسكافي چنين گفته است، ولي صحيح آن است كه مروان در آن هنگام امير مدينه نبوده است و امير مدينه در آن زمان عمرو بن سعيد بن العاص بوده است و سر امام حسين عليه السلام را نزد او نبرده‌اند، بلکه تنها عبيد الله بن زياد نامه اي به او نگاشت و مژده كشته شدن امام حسين را به وي داد. وي نيز آن نامه را روي منبر قرائت کرد و آن رجز را خواند و در حالي كه به آرامگاه پيامبر اشاره مي كرد مي گفت: امروز به تلافي روز بدر. گروهي از انصار بر اين سخن او اعتراض كردند و آن را ناپسند داشتند ۴ . ۵

گذشتن فاطمه از قاتل پسرش ضمن سخن در باره مشبهه

شارح جرياني را نقل مي‌کند در رد مشبّهه و مجسّمه که ضمن اين که مخالف قطعي با کلام اسلامي و اعتقادات صحيح است، محتوايي غير ديني و مغاير شأن معصومين عليه السلام است. اين روايت دروغين که توسط قصه‌پردازي نادان يا مغرض گفته شده است، از قول ابن ابي الحديد چنين است: «و در طبرستان قصه‌پرداز و داستان‌سرايي از فرقه مشبهه بود، بر مردم نقالي مي‌نمود، روزي در خلال داستان‌هايش گفت: در روز قيامت فاطمه دخت محمد مي‌آيد، پيراهن فرزندش حسين در دست، خواهان قصاص از يزيد بن

1.. لشکرگاه را دکتر مهدوي دامغاني براي «مسجدين» در بيت آورده‌اند (ر.ک: جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج ۲، ص۲۳۹) که البته ندانستم چگونه چنين معنايي را برداشت فرموده‌اند، ولي مسجدان را در لغت مسجد مکه و مدينه گفته‌اند که سازگار نيست، و نيز مسجد غير نام مکان عبادت، به اعضاي بدن که در سجده روي خاک واقع مي‌شود هم گفته شده(ر.ک: لسان العرب)، اما لفظي که‌صحيح به نظر مي‌رسد، «محشدين» است که آقاي احمد رحماني همداني در کتاب الامام علي بن ابي طالب آورده است )ر.ک:‌ص۷۰۴)، از حشد الجيش؛ چنان که بيت شاعر سالم بن غسان، مشهور به اللواح (م۹۲۰ ق) اين معنا را تداعي مي‌کند: وکأن أملاک السموات العلا قامت به في محشد العزّاء. نيز عسجدين به معناي زر، طلا و شتر تنومند نيز در برخي روايات آمده که ممکن است مسجدين تصحيف آن باشد و مقصود ظرف طلاي حامل سر مبارک بوده باشد نه چيز ديگر.

2.. مقاتل الطالبين، ص۱۱۹ چنين مي‌آورد: «وقيل: إنه تمثل أيضاً والرأس بين يديه بقول عبد الله بن الزبعري: «ليت أشياخي ببدر شهدوا * جزع الخزرج من وقع الأسل * قد قتلنا القرم من أشياخهم * وعدلناه ببدر فاعتدل»، والبيتان من قصيدة أنشدها يوم أحد.»؛ و نيز ر.ک:الفتوح، ج ۵، ص۱۲۹؛ تاريخنامه طبري، ج ۴، ص۷۱۵؛ البدءوالتاريخ، ج ۶، ص۱۲؛ البداية والنهاية، ج ۸، ص۲۰۴؛ أنساب الأشراف، ج ۳، ص۲۱۴، پاورقي؛ الأخبار الطوال، ص۲۶۷، اين منابع همه تنها شعر را تمثل يزيد مي‌دانند در لحظه جسارت به سر مبارک امام و يا در واقعه حره. جناب بدايع‌نگار در فيض الدموع اين بيت‌ها را از زبان مروان چنين مي‌آورد: «يا حبذا بردک في اليدين ولونک الأحمر في الخدين شفيت نفسي من دم الحسين أخذت ثاري وقضيت ديني» (ص ۲۳۸).

3.. شرح نهج البلاغة، ج ۴، ص ۷۰ ـ ۷۳.

4.. همان، ص۷۲.

5.. ما اين روايت را در کتاب ديگري جز شرح نهج البلاغه با اين ابيات نديديم، برخي منابع همچون قاموس الرجال، ج۱۰، ص۳۵؛ والامام علي بن ابي طالب، احمد الرحماني الهمداني، ص۷۰۴، نيز اين بيت را آورده‌اند که ارجاع هر دو به شرح ابن ابي الحديد است. شارح گويد: اين روايت را ابوعبيده نيز در كتاب المثالب آورده است.

صفحه از 154