بررسی ديدگاه‌‌های رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی - صفحه 190

به هر صورت، در ميان صاحبان صحاح سته، روايات جابر داراي شروط بخاري و مسلم نبوده ۱ و نسايي نيز وي را متروک دانسته است ۲ ؛ اما ابن ماجه قزويني ۳ و ترمذي ۴ از او روايت کرده‌اند. ابو داوود نيز او را در حديث قوي نمي‌دانسته ۵ و تنها يک حديث از وي نقل کرده است ۶ . ۷

بررسي و نقد علل جرح جابر جعفي در کتب اهل تسنن

چنان که ذکر شد، غالب و نه همه اهل تسنن او را تضعيف کرده و رواياتش را قابل قبول نمي‌دانند. دلايل تضعيف او از نظر آنان را مي‌توان بدين شکل برشمرد:

اعتقاد به رجعت

محمد رضا مظفر در مورد نظر اهل تسنن در باب رجعت مي‌نويسد:
اهل تسنن، عقيده به رجعت را خلاف عقايد اسلامي مي‌دانند و آن را هيچ نمي‌پسندند. نويسندگان و شرح حال نويسان آنان، معتقدان به رجعت را طعن و طرد کرده و آن را نشانه‌اي براي رد روايت راوي مي‌دانند. گويا در نظر آنان، عقيده به رجعت، در شمار کفر و شرک يا بدتر از آن قرار دارد و به اين بهانه، شيعه را جرح مي‌کنند ۸ . ۹
جابر جعفي نيز به جهت اعتقاد به رجعت، از جانب اهل تسنن، مورد اتهام قرار گرفته است، از اين رو، به نظر مي‌رسد مهم‌ترين عامل تضعيف جابر، اعتقاد او به رجعت باشد ۱۰ ؛ چنان که برخي از معاصرانش بدان تصريح کرده‌اند ۱۱ . مسلم در الصحيح خود، از جرير ۱۲ روايت کرده است:

1.. ر.ک: ذکر اسماء التابعين ...، ج۱، ‌ص ۹۳ ـ ۹۷؛ الکاشف، ج ۱، ‌ص ۲۸۸.

2.. الضعفاء والمتروکين، ‌ص ۱۶۳؛ به تصريح ذهبي در سنن النسائي روايتي از جابر جعفي وجود ندارد؛ الکاشف، همان. بنابر اين نوشته سيد شرف الدين که نسائي در سنن خود از جابرروايت آورده است، صحيح نيست (ر.ک: المراجعات، ‌ص ۱۱۳).

3.. سنن ابن ماجه، ج ۱، ‌ص ۲۷۷، ۳۷۷، ۳۸۷، ج ۲، ‌ص ۷۵۳، ۷۵۵، ۷۸۴.

4.. سنن ترمذي، ج ۳، ‌ص ۱۷، ج ۴، ‌ص ۲۵۱، ج ۵، ‌ص ۳۴۶.

5.. سؤالات ابي عبيد الآجري ابا داود ...، ج ۱، ‌ص ۱۸۹، ۱۹۰؛ ميزان الاعتدال، ج ۱، ‌ص ۳۸۰.

6.. سنن ابو داود، ج ۱، ‌ص ۲۳۳.

7.. درباب روايات وي در صحاح سته، ر.ک: رجال الشيعة في أسانيد السنة، ‌ص ۷۱ ـ ۷۴.

8.. «والقول بالرجعة يعد عند أهل السنة من المستنكرات التي يستقبح الاعتقاد بها، وكان المؤلفون منهم في رجال الحديث يعدون الاعتقاد بالرجعة من الطعون في الراوي والشناعات عليه التي تستوجب رفض روايته وطرحها. ويبدو أنهم يعدونها بمنزلة الكفر والشرك بل أشنع، فكان هذا الاعتقاد من أكبر ما تنبز به الشيعة الإمامية ويشنع به عليهم»؛ (عقايد الامامية، ‌ص ۸۱) .

9.. به نوشته محمد طاهر قمي، نزد علماي حديث و رجال اهل تسنن، اعتقاد به رجعت بسي بدتر از محاربه با امير المؤمنين عليه السلام و کشتن سرور جوانان اهل بهشت، امام حسين عليه السلام است. زيرا آنان به صحت احاديث مرسل مروان حکم کرده و عمر بن سعد را توثيق نموده‌اند. حال آن که مسانيد جابر جعفي را بي اعتبار مي‌دانند؛ (الاربعين، ‌ص ۲۸۷ ـ ۲۸۹).

10.. صحيح مسلم، ج ۱، ‌ص ۱۵؛ کتاب الضعفاء الکبير، ج ۱، ‌ص ۱۹۴؛ الکامل في ضعفاء الرجال، ج ۲، ‌ص ۱۱۹؛ الأعلام، ج ۲، ‌ص ۱۰۵؛ الجامع في الرجال، ‌ص ۳۵۳؛ و نيز: Tradition and Survival…, ۱, p. ۹۱.

11.. سلمة بن شبيب از ابو بکر حُميدي و او از سُفيان بن عُيَينَه چنين نقل کرده است: «مردم پيش از اين‌که جابر عقيده‌اش به رجعت را آشکار کند، از او روايت مي‌کردند؛ اما پس ازآن او را در نقل احاديث متهم نموده و برخي وي را متروک شمردند؛ (صحيح مسلم، ج ۱، ‌ص ۱۵؛ المعرفة والتاريخ، ج ۲، ‌ص ۷۱۶).

12.. قاضي ابو عبد الله جرير بن عبد الحميد رازي (۱۰۷ يا ۱۱۰ ـ ۱۸۸ ق) از شاگردان مالک بن انس، سفيان ثوري، عبد الله بن شُبرُمَه، محمد بن اسحاق، ليث بن ابي سليم و اعمش و از مشايخ احمد بن حنبل، عبد الله بن مبارک، علي بن المديني و يحيي بن معين (تهذيب الکمال، ج ۴، ‌ص ۵۴۰ ـ ۵۵۱).

صفحه از 210