بررسی ديدگاه‌‌های رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی - صفحه 192

اين مورد تحت تأثير کيسانيه دانست ۱ . شايان ذکر است که پيش از عصر جابر، اصبغ بن نُباته و رُشَيد هجَري از ياران نزديک امام علي عليه السلام ۲ نيز به رجعت اعتقاد داشته‌اند ۳ . در تفسير القمي به نقل از امام باقر عليه السلام آمده است:
خداوند، جابر [بن عبد الله انصاري] را رحمت کند که دانشش به حدي رسيد که مي‌دانست تأويل آيه «بي‌ترديد آن کسي که اين قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به وعده گاه باز مي‌گرداند»، رجعت است ۴ . ۵
چنان که در همين منبع نيز نشان داده شده است، تأويل اين آيه به رجعت، توسط امام سجاد عليه السلام صورت گرفته است ۶ . گفتني است به غير از جابر جعفي، برخي از ديگر شاگردان امام باقر عليه السلام نيز، به رجعت معتقد بودند که از ميان آنان مي‌توان به ابو الجارود زياد بن منذر اشاره کرد ۷ . اين‌ها همه شواهدي است که نشان مي‌دهد اعتقاد جابر جعفي به رجعت در اثر تعاليم امامان اهل بيت عليهم السلام بوده ۸ ؛ چنان که اعتقاد به رجعت در شمار ضروريات مذهب شيعه محسوب شده است ۹ .
در برخي منابع اهل تسنن، تصويري غلو آميز از اعتقاد جابر جعفي به بازگشت علي عليه السلام ارائه شده است؛ براي نمونه، مسلم در صحيحش روايت کرده که جابر جعفي معتقد بود تأويل آيه کريمه فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّه لِي وَهوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ۱۰ بدين قرار است که:
همانا علي عليه السلام در ابرهاست و خروج نمي‌کند تا هنگامي که منادي از آسمان ندا دهد که با فرزندش خروج کند ۱۱ .
نبايد از اين نکته غافل ماند که شيعه، همواره در اقليت بوده و از طرف اکثريت اهل تسنن همواره تحت فشار قرار داشته است. برخي از متکلمان، فرقه نگاران و عالمان افراطي اهل سنت در صدد آن بوده‌اند که تصويري زشت از عقايد شيعه ارائه دهند و يا عقايد غلات را به صورت عقايد رسمي تمام شيعيان جلوه دهند. از اين رو، احتمالاً عقايدي به برخي شخصيت‌هاي شيعه، منسوب شده که روحشان

1.. غلات در دو قرن اول هجري، ‌ص ۱۰۲، ۱۰۴.

2.. نقد الرجال، ج ۱، ‌ص ۲۴۰؛ معجم رجال الحديث، ج ۸ ، صفحه ۱۹۷.

3.. تأويل ما نزل ...، ‌ص۲۱۲، ۲۱۳؛ الضعفاء الکبير، ج۱، ‌ص ۱۲۹؛ المجروحين، ج ۱، ‌ص ۲۹۸.

4.. «رحم الله جابراً بلغ من فقهه انه كان يعرف تأويل هذه الآية {?}ا إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ{/?}، يعني الرجعة»؛ (تفسير القمي، ج۲، ‌ص ۱۴۷.

5.. رجال الکشي، ‌ص ۴۳.

6.. تفسير القمي، ج ۲، ‌ص ۱۴۷.

7.. شايان ذکر است که عقيده به رجعت، انديشه‌اي رايج درميان شيعيان کوفه در آن زمان بوده است («تفسير ابو الجارود زياد بن منذر : مقدمه‌اي در شناخت عقايد زيديه»، ‌ص ۳۱).

8.. براي نمونه‌هايي از روايات امامان معصوم عليهم السلام در باب رجعت ر.ک: تفسير القمي، ج ۲، ‌ص ۲۵۸، ۲۵۹؛ من لا يحضره الفقيه، ج۳، ‌ص۴۵۸؛ منتخب الانوار المضيئة، ‌ص ۳۵۳ ـ ۳۵۶؛ مختصر البصائر، ‌ص ۱۷ ـ ۲۶، ۳۲ ـ ۳۴، ۴۰ ـ ۴۸، ۱۷۶، ۱۷۷، ۱۹۴، ۱۹۵؛ بحار الأنوار، ج ۵۳، ‌ص ۳۹ ـ ۱۴۴.

9.. ر.ک: کلم الطيب، ج ۱، ‌ص ۵۸۶؛ بازگشت به دنيا در پايان تاريخ ‌ص ۳۹.

10.. سوره يوسف، آيه ۸۰.

11.. صحيح مسلم، ج ۱، ‌ص ۱۶؛ فسوي نيز اين مطلب را در ترجمه جابر نقل کرده است (المعرفة والتاريخ، ج ۲، ‌ص ۷۱۵، ۷۱۶).

صفحه از 210