بررسی ديدگاه‌‌های رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی - صفحه 194

شيعي غالي در زمان گذشته و عرف آنان کسي بود که به شخصيت‌هايي همچون عثمان، زبير، طلحه، معاويه و گروهي از محاربان با علي دشنام مي‌داد ۱ .
از اين کلام ابن حجر و ذهبي، منظور کساني که جابر را «رافضي غالي» خوانده‌اند، بهتر روشن مي‌شود. زيرا مراد آنان جز شيعه بودن و اعتقاداتي چون امامت، رجعت، تولي و تبري و ديگر اعتقادات شيعي نيست و ظهور يکي از اين اعتقادات مانند رجعت و يا بغض برخي صحابه کافي است تا صاحب اين اعتقاد را رافضي غالي خوانده، کذب او را مسلم دانسته و رواياتش را متروک شمارند ۲ .
قاضي نور الله شوشتري احتمال داده در مورد جابر، مهم‌ترين سبب طعن اهل تسنن، شيعه بودن وي ۳ و سب بعضي از صحابه باشد ۴ ؛ چنان که عقيلي از زائده نقل کرده که جابر، رافضي بود و شتم [برخي] اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي‌نمود ۵ . به نظر مي‌رسد معاصران اهل تسنن وي، اعتقاد و ايمان او را به آموزه‌هاي شيعي مانند امامت و وصايت، رجعت، علم امام و ... را بر نتافته و اين اعتقادات را غلو در تشيع به شمار آورده‌اند. بر اين اساس، حُمَيدي از ابو محمد سُفيان بن عُيَينَه روايت کرده که شخصي از وي پرسيد: «آيا علت عيب جويي افراد بر جابر جعفي، آن است که او مي‌گويد شنيدم از وصي اوصيا»؟ سفيان در پاسخ گفت اين کمترين عيب اوست ۶ . ۷
بيان مطالب عجيب و غريب
از عبد الرحمن بن شَريک نخعي منقول است که نزد پدرم ده هزار حديث غريب ۸ از جابر جعفي است ۹ . ۱۰ ترمذي نيز روايتي از روايات وي را «غريب» دانسته است ۱۱ . شايد علت عجيب و غريب دانستن روايات جابر جعفي اين است که او گاهي مطالبي بيان مي‌کرد که عقول مردم هم عصرش تاب شنيدن آن را نداشت ۱۲ . بنا بر گزارش کشي، وقتي در سال 126 ق، وليد بن يزيد بن عبد الملک به قتل

1.. «فالشيعي الغالي في زمان السلف وعرفهم هو من تكلم في عثمان والزبير وطلحة ومعاوية وطائفة ممن حارب علياً رضي الله عنه، وتعرض لسبهم» (ميزان الاعتدال، ج ۱، ‌ص ۶).

2.. نزد اهل جرح و تعديل از اهل تسنن، شيعه بودن راوي (رفض) يکي از مهم‌ترين علل تضعيف و عدم قبول روايات اوست (ر.ک: تهذيب التهذيب، ج ۸، ‌ص ۴۱۱؛ العتب الجميل، ‌ص ۱۷ ـ ۳۳).

3.. ر.ک: التمهيد، ج ۱۱، ‌ص ۴۸.

4.. مجالس المؤمنين، ‌ص ۳۰۶.

5.. الضعفاء الکبير، ج ۱، ‌ص ۱۹۳.

6.. المعرفة والتاريخ، ج ۲، ‌ص ۷۱۶؛ الضعفاء الکبير، ج ۱، ‌ص ۱۹۴.

7.. جالب آن جاست که اعتماد السلطنه مورخ شيعه دوره قاجار، به احتمال فراوان تحت تأثير منابع اهل تسنن (احتمالاً به نقل از الکامل في التاريخ)، او را از غلات شيعه معرفي کرده است (الکامل في التاريخ، ج ۵، ‌ص ۳۵۲؛ تاريخ منتظم ناصري، ج ۱، ‌ص ۱۲۸).

8.. «عشرة آلاف غرائب».

9.. ميزان الاعتدال، ج ۲، ‌ص ۲۷۰.

10.. صاحب روضات، او را در بيان اسرار و اظهار عجائب فراوان، با حسين بن منصور حلاج مقايسه کرده است (روضات الجنات، ج ۳، ‌ص۱۰۵).

11.. سنن ترمذي، ج ۵، ‌ص ۳۴۶.

12.. رجال خاقاني، ‌ص ۵۶؛ التفسير والمفسرون في ثوبه القشيب، ج ۱، ‌ص ۴۲۲، ۴۲۳؛ کوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامي، ‌ص ۴۶۱.

صفحه از 210