علامه طباطبايي رحمه الله و حديث - صفحه 24

متن سخنراني:

سخن از مرحوم علاّمه طباطبايي رحمه الله است، و مجلس هم به مناسبت سالگرد رحلت آن بزرگوار تشکيل شده، بنده به خاطر حضور بيست ساله در محضر مبارک ايشان، و ضرورت بيان يک مقداري از مسائل اخلاقي که براي خودم هم يادآوري است و حيات مي‌بخشد، چند دقيقه‌اي نسبت به شخصيت ايشان سخن مي‌گويم، و بعد هم ديدگاه ايشان را راجع به حديث، تا جايي که مقدور است، عرض مي‌کنم. واقعاً مرحوم آقاي طباطبايي ـ رضوان الله تعالي عليه ـ ، از کساني بود که به قول شاعر:
يا سائلي عنه لما جئت أسـأله
فإنه الرجـل العـــاري عن العـــار
لو جئته لرأيت الناس في رجل
و الدهر في ساعة والأرض في دار ۱
يعني: اي کسي که از او مي‌پرسي، بايد بگويم که او، مردي است که خالي است از عار، و مي‌بينم همه مردم در يک آدم جمع شده‌اند، و همه روز در يک پاسي از زمان، و آن پاسِ بيدار، اوست، و همه زمين، در همان خانه‌اي که او هست، جمع شده است.
نمي‌دانم خداوند در اين تشيّع، و در اين روايات اهلبيت، و در اين معارف و در عرفان اهل‌بيت، چه چيزي گذاشته که در آن، چنين کساني تربيت مي‌شوند. بنده، هميشه به خودم مي‌گويم، که تو نتوانستي استفاده کني؛ يک بار هم هفت هشت ماهِ پيش، خدمت آيةالله اميني رسيدم. ايشان فرمود: ما نتوانستيم از مرحوم طباطبايي رحمه الله، آن چنان که بايد، استفاده کنيم.
از لحاظ اخلاقي، علاّمه طباطبايي رحمه الله، اگر واقعاً بگويم بي‌نظير بود، خلاف نگفته‌ام. در مدرسه حجتيّه درس مي‌داد. شيوه تدريسشان اينگونه بود که يک صفحه اسفار را بيغلط مي‌خواندند، ‌بعد هم شروع مي‌کردند به تبيين آن، و دوباره کتاب را مي‌خواندند و درس تمام مي‌شد.
مرحوم علاّمه طباطبايي رحمه الله، خيلي توان نداشت که کرّ و فرّي داشته باشند، ولي از جلسه که راه مي‌افتاد، تا کوچه‌اي که رو به روي مدرسه حکيم نظامي ۲ بود و در آن يک خانه قديمي اجارهاي داشتند، همه افراد، هميشه

1.. الانتصار: ص ۳۰. وقتي که در محضر ابوالعلاء معري، يادي از سيدمرتضي علم‌الهدي شد، اين اشعار را خواند.

2.. اکنون اين دبيرستان به نام مبارک امام صادق( ناميده ميشود.

صفحه از 38