عزيزان! حواستان باشد، آنچه در اين مذهب و در اين دين و در اين معارف اهلبيت هست، در هيچ جا يافت نميشود، خوش به حال شما که سر در اين آستان نهادهايد، و انشاءالله که با آن اخلاص و درايت و شور و شوق کار کنيد، اين يک تذکر مختصري بود خدمت شما.
علاّمه طباطبايي و حديث
امّا در باب حديث و برخورد مرحوم آقاي طباطبايي با حديث، بايد بگويم که خدا توفيقي عنايت کرد که در طول ده پانزده سال، آن جلساتِ پنجشنبه، جمعه را داشته باشيم. من نميتوانم بگويم که چه بود، فقط هر وقت يادم ميآيد، افسوس ميخورم که چطور و چه زود گذشت! البته ـ غير از يک جلسه ـ بنده، هيچ جلسهاي را يادم نميآيد که نتوانسته باشم حضور بيابم. در اين جلسه، حضرات آيات جوادي آملي، حسن زاده، اميني، انصاري، شيخ يحيي، مصباح و محمّدي گيلاني
ـ حفظهم الله ـ نيز حضور داشتند. اين جلسات، يک دري از بهشت بود. چند تا کتاب در آنجا خوانده شد: برهان شفا، اوايل اسفار، تمهيد القواعد و ...، البته حرکت جوهري جداگانه خوانده شد، امّا از اين ده ـ پانزده سال، شايد دو سه سال يا بيشتر را صَرفِ خواندن چهار جلد بحارالانوار کرديم؛ معاد و توحيد. و من ميديدم برخورد مرحوم آقاي طباطبايي با اين روايات چگونه است. گاهي دوستان ميگفتند: حاج آقا! مصلحت ميبينيد که مباحث عقلي ـ فلسفي مطرح شود؟ و اين است که ميبينيد علاّمه طباطبايي، کتاب شيعه در اسلام را مينويسد، و آن مصاحبه ـ يا مذاکرات و مکاتبات ـ با هانري کُربن ۱ پيش ميآيد. کربن، واقعاً براي مرحوم آقاي طباطبايي، جايگاه رفيعي قائل بود. اين مصاحبهها، چه تأثيري گذاشت بر اين که کربن حرفهاي شيعه را به اروپا منتقل کند. تا آن وقت، هيچ کس از شيعه خبر نداشت. اين که علاّمه طباطبايي شيعه در اسلام را مينويسد، يعني روايات، و إلاّ فلسفه علم اشياء يا حتي فلسفه حکمت متعاليه که شيعه و غير شيعه ندارد، البته ملّا صدرا از روايات بهرهمند شده است، در فلسفهاش کما بيش، غير مستقيم و ناپيدا، اينها ظهور دارد، ولي آنچه شيعه را معرفي ميکند، همين روايات است. پس توجه بفرماييد که آن جان، شيفته اين معارف اهلبيت است.
تفسير الميزان را شما ملاحظه کنيد. مرحوم آقاي طباطبايي در مقدّمه مي نويسد که ما به مباحث روايي ذيل آيات نيز ميپردازيم، البته از روايات پيامبر گرامي اسلام و اهل بيت آن حضرت(، چه از طرق شيعه و چه اهل سنّت. ۲
1.. هانري کُربِن (۱۹۰۳ ـ ۱۹۷۹ م) فيلسوف و شرقشناس فرانسوي بود که بخشي از زندگياش را در خاورميانه و ايران گذراند.
2.. ثم وضعنا في ذيل البيانات متفرقات من أبحاث روائية نورد امّا تيسر لنا ايراده من الروايات المنقولة عن النبي( وأئمة أهل البيت( من طرق العامة والخاصّة وامّا الروايات الواردة عن مفسري الصحابة والتابعين فإنّها على ما فيها من الخلط والتناقض لا حجّة فيها على مسلم (تفسير الميزان: ج۱ ص۱۳).
سپس در هر چند آيه بعد از تمام شدن بحثها و بيانات تفسيري، بحثهايي متفرق از روايات قرار دادهايم و در آن به آن مقدار که برايمان امکان داشت از روايات منقوله از رسول خدا( و أئمّه أهل بيت( هم از طريق عامّه و هم خاصّه ايراد نمودهايم و امّا آن رواياتي که از مفسّرين صحابه و تابعين چيزي نقل ميکند در اين کتاب نقل نکرديم براي اينکه رواياتي است درهم و برهم، کلام صحابه و تابعين حجّيّتي براي مسلمانان ندارد (تفسير الميزان: ج۱ ص۲۱).