حاشيههايي از مرحوم حاجي [ملاّ هادي سبزواري] را در اسفار ببينيد، يک دفعه ميبينيد از کجا به کجا ميرود! آدم نميفهمد که اين بحث عرفاني است يا فلسفي. شيوه علاّمه طباطبايي خيلي شيوه روشني است. شما حاشيههاي ايشان را بر اسفار نگاه کنيد، همين تبييني که درباره روايات دارد، شسته و رفته، مثل يک گوهر گردن بند به هم بافته و يا به رشته کشيده، اين مطالب را مييابيم، اينهاست که اين مباحث عرفاني را کمتر وارد قرآن کريم کرده است.
سؤال: اختلاف سطح مطالب جلدهاي گوناگون الميزان را، در چه ميدانيد؟
پاسخ: ببينيد، بالأخره هر کس يک کتابي مينويسد، به خصوص تفسير قرآن کريم، معمولاً در جلدهاي اول، خيلي از مسائل را مينويسد. مثلاً مناسبتهاي جلد اول را نگاه کنيد، بحث معجزه و عليّت و امثال اينها، اينها را مرحوم آقاي طباطبايي، در جلد اول نوشته و در جلد دوم، بحث نبوّت و امثال اينها را ذيل آيهي 213 سوره بقره ۱ آورده است، مسئله اخلاق و حيات بعد از مرگ را، ذيل آيات وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياء (آل عمران: آيه 169)و وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ (بقره: آيه 154)، يا بحث اسماء الحسني را در سوره اعراف، آيه 180 گفته است. امّا اين که در اواخر، خيلي از مباحث دوباره مطرح نميشود، قبول داريم. احتمالاً جلد نوزدهم و بيستم، از غناي کمتري برخوردار است، مگر جاهاي خيلي ويژه که مطلب خاصّ، محتاج به تبيين داشته باشد، امّا اين را بايد پذيرفت و ضمناً بپذيريم که بالأخره کسي که در بيست سال مشغول نگارش يک تفسير است و خصوصاً در اواخر، همسرشان از دنيا رفت، که اين يک ضربه بسيار بزرگي بر زندگي ايشان بود ـ من ديدم وقتي تابوت همسرشان را از داخل اتاق برميداشتند، ايشان چنان گريه ميکرد که واقعاً معلوم بود که اين همسر، تأثير بسيار مهمّي در زندگي آقاي طباطبايي داشت، همسرشان خانه را آراسته نگه ميداشتند، براي علاّمه لباس ميخريده، به بچهها ميگفت که مزاحم آقا نباشيد، هر يکي دو ساعت چايي ميآورده و اين تأثير، قطعاً روي نگارش هم تأثير داشته است ـ، اين حوادث تأثير داشت. به علاوه که ايشان مريضي پارکينسون را داشت، دستش ميلرزيد، وقتي ميخواست اين اواخر چيزي را امضاء کند، آن قدر دست رعشه داشت که نميتوانست امضاء کند، ميبايست خيلي زحمت بکشد. تبعاً اينها تأثير دارد، اينها مسائل خصوصي است که باعث شده مجلّدات آخر، با مجلّدات اول هماهنگ نباشند. اين را ميشود کما بيش پذيرفت.
1.. کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرين ...