۲. گوناگوني در ساختار
رضي در جمله «مُتَشَعِّباتِ غُصونِه مِنْ خُطَبٍ و کُتبٍ و مَواعِظَ و آدابٍ.» ۱ به بيان روش خود ميپردازد و ما ميتوانيم سخنان بلند و نامهها و همچنين پندهاي کوتاه امام علي( را در جايگاه مناسب خود بيابيم. وي، پس از تقسيمبندي پيشگفته، شيوه خود را به تفصيل بيان ميکند و مينويسد:
ديدم که سخنان امام بر محور سه مضمون است: خطبهها و فرامين, نامهها و پيامها، و حکمت و اندرز. به توفيق خدا، به کار پرداختم و نخست خطبههاي اعجابانگيز, پس نامههاي دلآويز, سپس سخنان کوتاهِ حکمتآميز را فراهم ساختم. براي هر يک، بابي گشودم و در هر باب، برگهايي افزودم تا آنچه تا کنون در نظرم نيايد و در آينده به دست آيد، در آن جاي دهم (همان: صفحه لا).
پايبندي او به اين شيوه، چنان است که در مقدمه کار خويش توضيح ميدهد که آن بخش از سخنان امام را که خارج از ساختار ترسيمي او است، در بابي مناسب آورده. از اين رو دعاهاي امام را در باب خطبهها قرار داده، و پيماننامههاي حضرت را در بخش نامهها گنجانده است. چنين توضيحي بسيار محققانه است، چرا که مجال اعتراض را از خواننده ميگيرد و اگر خواننده سخني را به لحاظ موضوعي يا مفهومي، مناسبِ يک باب نداند، بايد دگر باره مقدمه او را بخواند. مؤلف خود در اين باره ميگويد:
و بسا که در اين گزينش فصلها باشد که هماهنگ نيست، يا نيکو سخناني که يکرنگ نيست, چه خواست من از گردآوري، معنيهاي بلند و نکتههاي ارجمند بوده است، نه رعايت نظم و پيوند (همان).
از همين جمله فهميده ميشود که هرچند رضي بسيار استادانه گفتارهاي حضرت را در فصلهاي مختلف منظم کرده است، امّا به گاهِ تعارضِ محتوا و ساختار، محتوا را مقدّم داشته است. به ديگر سخن اگرچه براي سيد رضي آرايه هاي ادبي کلام امام، بسيار ارزشمند است امّا چنانچه دو عبارت از امام نقل شده باشد که يکي مفهومي والاتر و ديگري فصاحتي زيباتر داشته باشد، سيد رضي مفهوم والاتر را برگزيده و در نهج البلاغه گزارش کرده است.
۳. فصاحت و بلاغت
نکته ديگري که مؤلّف در جمعآوري نهج البلاغه، بدان نظر داشته، فصاحت و بلاغت سخن بوده است. فصاحت، يعني شيوا سخن گفتن، و بليغ کسي است که در گفتنِ سخنِ شيوا, رعايت حال شنونده را بنمايد و به شرايط زماني و مکاني توجه داشته است، و بر اساس ميزان دريافت
۱.. از همه انواع سخن او، اعم از خطبهها، نامهها و مواعظ و آداب.