اعلام کرد، بنابر اين، سبک رايج نگارشي در هر زمان، شيوه نويسنده در بهره گيري از منابع و نيز روش گزارش وي در ارزشيابي کتاب، مؤثر خواهد بود. اگر اين روش ساماندهي شود و با تلاشي درخور، نامهها و سخنان امام علي(، سبک شناسي شود و آن گاه، سبک آثار سيد رضي شناخته شود، بسياري از شبهات پيرامون اعتبار نهج البلاغه، پاسخ داده خواهد شد. براي نمونه، در اعتبار نهج البلاغه ترديدهايي وجود دارد که در کتابهاي مفصل، به آن پرداخته اند و اينک مجال طرح آن نيست، امّا يکي از موارد شبهه، در اعتبار مطالب نهج البلاغه به چگونگي گزارش سيد رضي از سخنان امام علي(، باز ميگردد. او در اين اثر، روايات امام را به صورت مرسل گزاش کرده است. مرسل، يعني رهاشده، و در اصطلاحِ علم حديث، به حديثي گفته ميشود که راوي آن، معصوم را درک نکرده باشد؛ خواه واسطه تا معصوم يک نفر و يا بيشتر باشد ( الرعاية: ص136).
از آنجا که سيد رضي، در قرن چهارم ميزيسته است، بايسته بود که نام راويان را تا امام علي( ذکر کند و به يکباره نگويد: «و مِنْ کلامِه(» و يا «مِنْ خُطَبِهِ(».
هرچند نميتوان کتمان کرد که ذکر سلسله راويان در احاديث اين کتاب بر استحکام مطالب آن ميافزود، ولي بايد دانست که سيد رضي در پي تدوين کتابي حديثي و فقهي نبوده است. او کتابي را برمينهد که خود سخن ميگويد، و هرکه در آن بدون غرض تأمل کند، بر اعتبار آن گواهي ميدهد. کتاب او، راهنماي بلاغت است و در آثار ادبي, نياوردن نام راويان، خللي به مقصود وارد نميکند؛ زيرا سيد رضي در مقام محدث رجالي، کتاب نهج البلاغه را تأليف نکرده است، تا نياوردن سند، موجب کاستي کتاب وي شود، و از دگر سو، برخي از صاحبان آثار حديثي, به خاطر شهرت حديث و يا اتفاق نظر عالمان بر حديث خاصي و... احاديث را به صورت مرسل ميآوردند و آوردن نام راويان را ضروري نميدانستند. چنين روشي، پيش از زمان تأليف نهج البلاغه، همزمان با آن، و نيز پس از آن، مرسوم بوده است. تُحَف العُقول حَرّاني, نُزهة النّاظر حُلواني و الأحتجاج مرحوم طبرسي، نمونههايي از اين دست هستند. مرحوم طبرسي با تأکيد بر اين روش، در مقدمه احتجاج ميگويد:
ما اسناد بيشتر اخباري را که در اين کتاب نقل ميکنيم, نميآوريم؛ زيرا يا بر آنها اجماع وجود دارد و يا مضمون آنها با عقل موافق است، و يا در سيره و کتابها, ميان مخالف و موافق, مشهور است (الاحتجاج: ج 1ص4).
هرچند سيد رضي دليلي بر اين کار ارائه ننموده است، امّا قرائن بسياري وجود دارد که او نيز، مهمترين متن را برگزيده است و نشان ميدهد حديثي را که آورده، ظاهراً در نزد وي معتبر بوده است (همين نوشتار: توضيحات پاياني).