ساختار نهج البلاغه - صفحه 46

رويکرد عمومي، توجه عالمان به کتاب نهج‌ البلاغه، فراواني نسخه‌هاي آن و نيز شرحهاي متعدد آن، همگي دليلِ استوار ديگري بر اعتبار نهج‌ البلاغه است.
کوتاه سخن آنکه، ما که به خاطر ديدن مس و مِفرغ بر جاي مانده از تمدن کهن خود، ذوق‌زده مي‌شويم و با نگاه به يک کوزه عتيقه, دنيايي از اسرار را کشف مي‌کنيم، آيا شايسته نيست که کمي به محتواي اين کتاب بينديشيم و آن‌گاه درباره اعتبار اين کتاب، منصفانه داوري کنيم؟ البته برخي پژوهشگران به منبع‌شناسي نهج‌البلاغه پرداخته‌ و سخنان امام را در کتابهاي قديمي، به صورت مسند براي ما گزارش کرده‌اند (مصادر نهج ‌البلاغه و أسانيدُه).

ج) ساختار دروني نهج‌ البلاغه

1. فصلهاي نهج ‌البلاغه

سيد رضي، در طراحي نهج البلاغه، کتاب خود را در سه فصل سامان مي‌دهد: خطبه‌ها, نامه‌ها و حکمتها، امّا در نهايت نهج ‌البلاغه در چهار بخش تدوين مي‌شود. بخش چهارم، که کمتر از آن، به عنوان فصل مستقل ياد مي‌شود، بخش کوتاه، ولي پر اهميّت غريب الحديث است که پس از حکمت 260 نهج‌البلاغه با عنوان «فصلٌ نَذکُرُ فيه شيئاً عَن اختيِارِ غَريبِ کلامِهِ المحتاجِ إلي التَّفسير» مي‌آورد.

الف) خطبه‌ها

خطبه، به معناي سخنراني کردن است، ولي تعاريف ديگري نيز دارد. در توصيف آن گفته‌اند: کلامي که در ستايش خدا، نعت نبي و موعظه خلق باشد و يا مراد، کلام خطيب است که در ستايش خدا و موعظت باشد ( لغت نامه دهخدا: ج6 ص8662)، و معمولاً به گفتاري که همراه با «بسم الله الرحمن الرحيم»، سپاس خدا و پيامبر، و نصيحت باشد و بر فراز منبر ايراد گردد، اطلاق مي‌شود. اگر اين تعاريف را ملاک قرار دهيم، تمامي بخش اول نهج البلاغه، خطبه نخواهد بود؛ زيرا در مواردي، سخنان حضرت در غير منبر ايراد شده، و در برخي، عناوين دعاهاي حضرت قرار دارد. حتي نمي‌توان گفت خطبه‌هاي حضرت از ديگر سخنان او در اين بخش بيشتر است، مگر آنکه بگوييم خطابه‌هاي مولا اهميّت بيشتري دارد، و براي همين سيد رضي، عنوان خطبه را ترجيح داده است.
به هر روي، در بخش اول, 239 و يا 241 سخن از حضرت گرد هم آمده است. تفاوت اين شمارش نيز با توجه به تقطيعات آن قابل توجيه است. براي نمونه، برخي عالمان، خطبهي 52 و 53 را يک خطبه دانستهاند. در اين فصل خطبه‌اي کوتاه در يک سطر، مانند خطبه 9, 59, 61 و

صفحه از 54