ساختار نهج البلاغه - صفحه 50

ضمير را مذکر مي‌آورد) و «ثمَّ قال» (حکمت۹۶) . اين موارد نشان مي‌دهد که سيد رضي، تنها بخشي از کلام مولا را در کتاب خويش آورده است.
در برخي خطبه‌ها و نامه‌ها، چندين تقطيع وجود دارد، مانند خطبه 91 که در پنج قسمت است، و يا در خطبه 145، پس از آنکه 8 سطر از خطبه را مي‌آورد و ويژگيهاي دنيا را شمارش مي‌کند،با عبارت «مِنها»، تنها دو سطر زير را، در پايان افزوده است که:
وما اُحدِثَت بِدعَةٌ الّا تُرِک بِها سُنَّةٌ. فاتَّقُوا البِدَع و الزَموا المَهيع. انَّ عَوازِمَ الاُمورِ اَفضَلُها و انَّ مُحدَثَاتِها شِرارُها (خطبه ۱۴۵).هيچ بدعتي را پديد نياوردند، جز که با آن سنتي را رها کردند. از بدعتها دور مانيد و راه روشن و وسيع را بپيماييد. بيترديد، برترين کارها، سنتهاي کهن و استوار است و بدترين کارها، سنتهاي نوين و بي پيشينه است.
اين گونه مراقبتها در نقل سخن مولا، دقت و امانتداريِ شريفِ رضي در گزارشِ صحيحِ حديث را مي‌نماياند، البته ناگفته نماند که در پاره‌اي موارد تقطيعات وي, ساختار سخن را در هم ريخته است. براي نمونه، در خطبه 122، که امام در رويارويي خوارج از آنان مي‌خواهد که دو گروه شوند، و آنان که در صفين همراه امام بودند از آنان که حضور نداشتند، جدا شوند، تا براي هر کدام به فراخور ايشان سخن گويد، شريف رضي اين مباحث را به تفصيل مي‌آورد و پس از اين گزارش مي‌گويد: «ثمّ کَلَّمَهُم( بِکلامٍ طَويلٍ منه»، امّا نمي‌گويد که امام براي هر گروه چه سخني فرمود.

ج) توضيح

توضيحات شريف رضي را در ابتدا, اثناء و انتهاي خطبه‌ها و... مي‌توان يافت. زيبا آنکه، چنين توضيحاتي بسيار بجا و متنوع است که مي‌توان به موارد زير تقسيم نمود:

1. صدر نويسي

در مواردي، سيد رضي در آغاز خطبه‌ها, نامه‌ها و کلمات قصار توضيحي ارائه مي‌کند که بسيار ارزشمند است، همانند توضيحاتي که در آغاز 25 خطبه، به سببِ صدور آن مي‌‌پردازد و اگر چنين نمي‌کرد، امروز معناي کلام حضرت را نمي‌فهميديم. امام علي( در خطبه 73 نهج البلاغه مي‌فرمايد:
أو لم يبايعني بعد قتل عثمان، لا حاجة لي في بيعته إنّها کف يهودية. لو بايعني بکفه لغدر بسبته، أما إن له إمرة کلعقة الکلب أنفه، وهو أبو الأکبش الأربعة وستلقى الأمة منه ومن ولده يوما أحمر.

صفحه از 54