و در پايانِِِِِ برخي از خطبهها، تنها به اظهار شگفتي بسنده ميکند، مانند خطبه 59 که مينويسد:
يعني بالنطفة ماء النهر و هو أفصح کناية عن الماء و إن کان کثيرا جما.
مراد از نطفه، آب نهر است، و آن، فصيحترين کنايت از آب است، هرچند آب بسيار باشد.
در پارهاي موارد نيز ماجراهاي پس از سخنان امام را بازگو مينمايد، مانند خطبه 182که آخرين سخنراني امام است و امام از دوستان شهيدش ياد مي کند؛ سيد رضي در پايان خطبه گزارشي از نوف بکالي مينويسد، که شرايط پديد آمده پس از اين سخنراني را نشان ميدهد:
براي حسين(، ده هزار سپاه، و براي قيس بن سعد، ده هزار سپاه، و براي ابو ايوب، ده هزار سپاه قرار داد، و براي ديگران هم کم وبيش، و آماده بازگشت به صفين بود؛ و جمعه نيامده بود که ابن ملجم ملعون او را ضربت زد. لشکريان بازگشتند و ما، چون گوسفنداني بوديم شبان خود را از دست داده، گرگها از هر سو براي آنان دهان گشاده.
توضيحات پاياني، تنها به موارد پيشگفته محدود نميشود و ما براي اختصار تنها به يک نکته بااهميّت اشاره ميکنيم. سيد رضي، در مواردي با بيان اختلاف روايت، احاطه خود بر احاديث و کتابهاي حديثي را نشان ميدهد و اين بيانگر آن است که کتابهاي بسياري در اختيار وي بوده است. در حکمت434 امام( ميفرمايد: «أَُخبُرْ تَقْلِهِ» ؛ بيازماي تا دشمن آن گردي.
حکمت نقلشده همين مقدار است، امّا رضي چنين مينويسد:
و بعضي اين جمله را از رسول خدا روايت کردهاند، و روايت ثعلب از ابناعرابي تأييد ميکند که اين بيان از سخنان امير مؤمنان( است. در آن روايت به نقل از مأمون آمده است: اگر علي( نگفته بود: «أَُخْبُر تَقْلِهِ»، ميگفتم: «أقْلِهِ تَخْبُر».
در مواردي، سيد رضي، برخي جملات حضرت را تکرار ميکند و احتمال دارد تکرار قسمتي از خطبه در کلمات قصار و يا حتي نامهها باشد که گاهي علت آن را نيز بيان مينمايد (خطبه 217, نامه 23 و...).
در پايان، يادآوري اين نکته ضروري است که دقتهاي سيد رضي، در نقل کلام امام و پايبندي وي به جداسازي کلام مولا از توضيحات تبييني خويش، با کلماتي مانند «اقول»، خود بهترين گواه در برابر کساني است که نهج البلاغه را ساخته سيد رضي مي دانند. او، حتي براي بيان مراد امام از واژگاني مانند «يعني» بهره ميگيرد تا از هرگونه شائبه دست اندازي به سخنان معصوم برکنار باشد.
اميدواريم بيش از آنکه به بررسي ساختار نهج البلاغه بپردازيم, مفاهيم ارزشمند اين کتاب، که با وسواسي ستودني به دست ما رسيده است، در نهاد ما جاي گيرد.